2009/02/12

... : نمی خوابی ؟
.... : که چه شود ؟
... : ( چند لحظه سکوت ! ) که خواب او را ببینی .
.... : (سکوت ! و لبخندی که جان می گیرد روی لب هایم ) برویم .
..................
...............
...........
.......
....
..
.
گاهی اوقات نخواب تا خواب او را نبینی .
شاید کمتر دلتنگ شوی !
شاید !
..

3 comments:

  1. Anonymous3:42 PM

    mikhabam,vali hich vaght asari az khab nist...va na asari dar bidari

    ReplyDelete
  2. Anonymous3:36 AM

    برای همین است که مدام بیدارم این روزها و شبا.......می ترسم در خواب یادم بیفتد متنفر نیستم از او.....

    ReplyDelete
  3. Anonymous9:28 PM

    خیلی به این موضوع فکر کرده ام . خیلی وقت ها با ترس رفتم تو رختخواب . ولی خوب چه میشه کرد . آدم خوابش می بره و باید بهایش را بدی ...

    ReplyDelete