2005/05/15
يادمه جمعه شب وقتی رفتم تو رختخواب خيلی لرزيدم . صبح که به خاطر رفتن پژمان بيدار شدم ٬ ديدم که هنوز گرم نشده ام.
از جمعه شب تا حالا خوابيده بودم . خيلی از مريضی بدم مياد . ولی مريضی از من خوشش مياد لابد !!!!!