2005/09/22

يک روز صبح که ميخواستيم بريم بيرون ديديم ماشينمون نيست !!!!
يعنی چی؟
اينجا ! دزدی ؟!!!!!!
ماشين دزدی؟!!!!!!!!!!!!!!!!!
امکان نداره . اصلا بی معنی تر از اين وجود نداره .
ولی خب پس ماشين کو ؟
برو از اون آقا پليسه که اونجا واستاده بپرس .
ببخشيد آقا پليس ، ماشين ما رو نديديد ؟ ديشب همينجا گذاشته بوديمش به خدا .
با يک لبخند موذيانه اشاره به نقطه دوری کرد و گفت اونجاست .
اون دور دورا يک جايی بود که يک عالمه ماشين پارک شده بود .
قرار بوده يک نفر بياد ساختمون کناريمونو افتتاح کنه و به خاطر اينکه لموزين آقا اونجا جا بشه نصفه شبی همه ماشينا رو منتقل کرده بودن به اون جای خالی .
جالب اينجا بود که وقتی ديديم ماشين نيست اصلا نترسيديم چون اتفاق بدی نمی تونست افتاده باشه . دزدی آخرين چيزيه که به ذهن آدم ميرسه .
جالب نبود ؟ شما اگه يک روز صبح برين بيرون ببينين ماشينتون نيست اولين فکری که می کنين چيه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟