2005/09/25
قسمت اول

چند تا موضوع هست که من هر چند وقت يک بار خوابشونو ميبينم . يکی از موضوعات سريالی خوابهام اين بود که من بايد مانا رو نجات بدم . حالا يا از زلزله يا از آتش يا از جنگ و.....
خلاصه مسئله اصلی اين بود که من بايد مانا رو نجات می دادم و اين کار خيلی سخت بود چون معمولا مانا اصلا متوجه اوضاع نبود و من خيلی تو خواب حرص می خوردم که چطوری می تونم حاليش کنم ؟؟؟؟؟؟
۲ سال آخری که تهران بوديم ، طبقه شانزدهم يک ساختمون ۲۰ طبقه زندگی می کرديم و در اين ۲ سال من مدام خواب ميديدم که زلزله اومده و من نمی تونم مانا رو راضی کنم اين ۱۶ طبقه رو بياد پائين . اينقدر معطل ميکرد که ساختمون شروع به ريزش می کرد و ......
خيلی بد بود .
تا اينکه يک شب .......