2005/11/21
مضحکه
اينقدر دلم ميخواد بزنم تو دهنش که خدا می دونه . خيلی حرص می خورم از دست يک مشت الاغ که همش انرژی آدم رو ميگيرند . باز فردا يکی برام کامنت ميذاره که باد دماغت زياده و مغروری و از اين شر و ورّا .
ايرانی ها شعور کار گروهی ندارن . هر وقت اومدن کار گروهی بکنن ، ر....ن . دق کردم از بس که حرف مفت شنيدم . هرجا ميرن باز هم عوض نمی شن . به جای اينکه محيط روشون تاثير بگذاره و سعی کنن عادتهای زشتشونو ترک کنن ، همه جا رو به گند ميکشن .
هر چی کار بی برنامه ست مال ايرانی هاست . هر چی مرد هيز و کثافت ميبينی ايرانيه . منظورم اين نيست که همه مردای ايرانی آشغالن ولی کلی از آشغالهای اينجا ايرانين . خوب دقت کنيد باز اشتباهی برداشت نکنين که غرورتون خدايی نکرده جريحه دار بشه .
چقدر بد و بيراه گفتم . البته بيراه که نبود . همش واقعيت داره . چرا اينقدر بد بخت شديم ما . پاشونو که از هواپيما ميگذارن پايين دلشون ميخواد همه جا رو به گند بکشن . اين يعنی آزادی . همه کارايی که از بس نتونستن تو ايران انجام بدن عين هندونه قلمبه شده تو دلشون رو ميخوان همشو با هم انجام بدن اين ميشه که ميشن مضحکه همه .
ای بابا . حالا مثلا با اين حرفا همه چيز درست شد ؟
چه فايده ؟؟؟؟؟؟؟