2006/01/21
تیارت مجانی

تيارت رو رفتيم .” فنز “ رو ميگم . زنگ زدم به دوستم که رفته بود ايران تا ازش بپرسم دلش ميخواد برای اون هم بليط بخرم يا نه ؟ اما داستان برعکس شد چون اون به ما بليط مجانی داد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مثل هميشه مشکلات ايرانيان عجيب و غريب ساکن دبی . مثل دهاتی ها با ورود هر هنرپيشه به صحنه دست ميزدند و نميگذاشتند اول ديالوگها رو بشنويم انگار اومده اند سيرک . ۹۰ درصد تماشاچيان فقط پرويز پرستويی رو ميشناختند و بقيه رو با اسامی ” اين خانومه “ و ” اين آقاهه “ مشخص ميکردند . خيلی بی موقع می خنديدند .
شک ندارم که ۸۰ درصد تماشاچيان تا بحال تئاتر شهر رو نديده اند و مطمئنم که وقتی ايران بودند هيچ وقت هيچ تئاتری نرفته اند ولی اينجا ميان تئاتر چون با دوستاشون قرار ميگذارن که يک شبو اينجوری بگذرونند و با هم باشند و چون پرويز پرستويی رو ببينند !!!
خيلی باحالن به خدا . خنده بازاره اينجا . کلی زمان لازمه تا کارهای فرهنگی در اين کشور بدون تاريخ و هنر جا بيفته .ولی اگه بشه چی ميشه !!!!!



اين آقای ” سلطان قلبها “ هم اومده بود تيارت ببينه . قيافش درست مثل همون چيزهايی که از قبل از انقلاب ميبينيم بود . آقا اين رنگ مو هم خوب به داد آقايون رسيده . موی مشکی پر کلاغی با کت و شلوار سفيد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
عکس از مجموعه شخصی خودم در فليکر .