امروز هوا ابريه . خيلی باحاله .
يک دسته مرغ دريايی از جلوی پنجره رد شدن . خيلی نزديک بودن . ميرفتن به سمت دريا . فکر کنم مهاجر بودن . نمی دونم .
....................................................
امروز مجبور شدم ۱۰ صفحه A4 مشق بنويسم . پدر دستم دراومد . تازه فهميدم که چقدر اين کامپيوتر منو تنبل کرده . مدتها بود بيشتر از چند کلمه روی کاغذ چيزی ننوشته بودم . دلم برای مداد و کاغذ تنگ شده .