يک خانم جوون ايرونی واستاده بود جلوی قسمت خوشبو کننده ها و داشت با کنجکاوی به جعبه های عود های رنگارنگ نگاه ميکرد و هر ۵ ثانيه در يکيشونو باز ميکرد و بو ميکرد و ميرفت سراغ بعدی .
بعد از چند دقيقه شوهرش اومد و گفت : چه کار ميکنی ؟ ميخوای از اينا برات بخرم ؟
خانومه گفت : اينا چی هستن ؟
شوهره گفت : فشفشه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!