امروز درست یک ساله که من وبلاگ دار شده ام . این دویست و هجدهمین پست منه در این یک سال .
این وبلاگ برای من شده مثل یک دفترچه یادداشت که اتفاقات جالب رو توش ثبت میکنم . امروز که به پست های قبلی ام سر زدم کلی چیزتوش پیدا کردم که خودم هم یادم نبود . خوشحالم که یک بهانه ای برای نوشتن دارم . گاهی حسرت میخورم که چرا پر ماجرا ترین دوره های زندگیمو ثبت نکردم .
یک چیز جالب . من همیشه معتقدم پدر و مادر آیینه بچه ها هستند . یعنی اگه می خواهی بچه خوبی تربیت کنی کافیه خودت خوب باشی . اگه دوست داری بچه ات دروغ نگه کافیه هرگز دروغ نگی . اگه دلت میخواد بچه ات به یک رشته خاص علاقه مند بشه ( که البته به نظر من نباید اجباری در کار باشه ) بهترین راه اینه که شرایط رو براش فراهم کنی و اجازه بدی خودش جذب بشه و یا خودت اون کار رو انجام بدی و به بچه اجازه بدی خودش با خوبی ها و بدی های کار آشنا بشه . حالا این همه گفتم که بگم من این چیزا رو می دونستم اما نمی دونستم عکس این ماجرا هم وجود داره . یعنی بعد از یک سنی بچه ها میشن آیینه پدر و مادر . پدر و مادر از بچه ها تاثیر
میگیرند و به نظر من برای به روز موندن پدر و مادرها خیلی هم خوبه .
دیروز مامانم برام یک عکس فرستاد که خودش گرفته بود . من که خیلی خوشم اومد از عکسش . از اینکه حالا دیگه موقع عکس گرفتن به این موضوع فکر میکنه که " می خوام یک عکس خوب بگیرم " خیلی برام جالبه . اینکه دیدش نسبت به دوربین و محیط اطرافش عوض شده خیلی برام جالبه . این که به خاطر گرفتن این عکس تا ته قطار رفته و خودشو به یک جای مناسب رسونده خیلی برام جالبه . خیلی کیف کردم وقتی این عکس رو ازش دیدم . به این میگن تاثیر غیر مستقیم .
به مامانت گفتم تو هم بيا توي فليكر كه حسابي فاميل بازي بشه.ولي حيف كه اينجا هم فيلتر شده.
خيلي خوبه كه اينجا مينويسي.ادامه بده.
شما و پزمان که کوچ کردین اینجا هیچ فکر ماها رو نکردین.
یه دفعه خودت سعی کن که به فارسی روی وبلاگ خودت کامنت بذاری.