2006/07/06
ادوارد دست قیچی
ما الان اومدیم خونه . رفته بودیم بازی فرانسه و پرتغال رو تماشا کنیم . خوشبختانه برنده اومدیم بیرون و چقدر شیرینه . من بین تمام بازی های جام جهانی فقط سه تا بازی رو دیدم . دوتای اولش مربوط به ایران بود و آخریش هم امشب بود . دو تا از بازی هایی که دیدم مربوط به پرتغال بود . دیگه کم کم پرتغالی ها رو میشناسم ( نگین چه خنگه . خدا رو شکر کنین که کم کم مثلا فیگو و دکو و رونالدو رو شناختم . بسه دیگه . ) امشب رفته بودیم " ناد الشیبا " . یک کلوپ گلفه . خیلی خیلی جای باکلاس و درست حسابی بود . پژمان خیلی از بازی ها رو اونجا دید ولی من دفعه اولم بود . شاید برای فینال هم بریم اونجا . من طرفدار فرانسه هستم شدید . یک رستوران خیلی خیلی خوب و آروم داره رو به زمین گلف . خوبه . قشنگه . امتحان کنید .
از اونجا تا خونه پژمان تو ماشین خوابید و من رادیو گوش دادم . برنامه " راه شب " . آخه ما اینجا کلی از کانال های رادیویی و تمام کانالهای تلویزیون ایران رو داریم . چقدر این گزارشگرشون گیر داد به تیم ملی ایران و مدام این تیم ملی فرانسه رو عین پتک کوبید تو سر تیم ایران و دائم میگفت که عجب کار گروهی کردند . به این میگن تیم ملی . بازیگر یعنی زیدان که اصلا به خودش فکر نمیکنه و فقط به فکر کشورشه و ..... . اینقدر گفت که دیگه صدای مجری برنامه دراومد و یک خرده جلوی تحقیرهای گزارشگر رو گرفت و داستان ختم بخیر شد .
یک چیز خنده دار بگم و برم . خیلی خوابم میاد ولی دلم نمیخواد برم بخوابم چون بعد از مدتها موهام اونجوری که میخواستم شده . با اینکه هیچ کاری براشون نکردم . ای کاش الان میشد بریم مهمونی . می ترسم بخوابم موهام خراب شه و صبح دوباره عین ادوارد دست قیچی از خواب بیدار شم !!!!!!!!!!!