2006/07/27
دختری بی کفش های کتانی

امشب یک ساعت بدون کفش تو" امارات مال " راه رفتم . آخه کفشم چیتان بود و پامو زده بود . فقط چند نفر با تعجب نگام کردند و چون خودم بهشون میخندیدم اونا هم خندشون میگرفت . نکته جالب تر اینجا بود که بیشتر از اینکه دیگران به پاهای من نگاه کنند ، من به کفشهای مردم نگاه میکردم و حسرت کفش های راحتی رو میخوردم که پای دیگران میدیدم .
4 Comments:
Blogger مامان غزل said...
ajab kafshe khooooooooooooooshgelie.

Blogger هما said...
افروز راست میگه کفشات خیلی خوشگلن. اینجا اما بر خلاف امارات اگه با کفش تو خیابون باشی عجیبه! البته یه کم اغراق کردم اما خیلی ها اینجا پا برهنه تو خیابون راه میرن. مده یه جورایی ظاهراً

Blogger مامان غزل said...
homa jaaaaaaaaaaaan, in kafsh e niki nist, kadooooe, khoob negah kon.

Blogger هما said...
eeeee rast migi ha! razi be zahmat naboodim niki jan :D