
امشب یک ساعت بدون کفش تو" امارات مال " راه رفتم . آخه کفشم چیتان بود و پامو زده بود . فقط چند نفر با تعجب نگام کردند و چون خودم بهشون میخندیدم اونا هم خندشون میگرفت . نکته جالب تر اینجا بود که بیشتر از اینکه دیگران به پاهای من نگاه کنند ، من به کفشهای مردم نگاه میکردم و حسرت کفش های راحتی رو میخوردم که پای دیگران میدیدم .