2006/07/15
جانوری به نام " هکر "
عجب روزی بود امروز . گاهی وقتها احساس میکنم ازخیلی چیزها متنفرم . خشم همه وجودم رو میگیره . با خودم فکر میکنم الان پتانسیل اینو دارم که شاید یک کار ناشایست انجام بدم . البته تا بحال این اتفاق نیافتاده . ولی از داخل مچاله میشم . فکر میکنم همه آدمها از این لحظات تو زندگیشون دارند ولی خب هرکس یک جوری عکس العمل نشون میده .
امروز صبح ساعت شش بیدار شدم و دوش گرفتم ، آماده بیرون رفتن . همه با هم رفتیم بیرون . یک خرده کار اداری داشتیم که خوشبختانه همه به راحتی انجام شد . یکی از دوستام به موبایل پژمان زنگ زد و یک چیزایی راجع به پولی که باید به حساب بریزند ، گفت . داشتم شاخ در می آوردم . من از کسی پول نخواسته بودم . کاشف به عمل اومد که یک عدد جانور دو پا ( !!! ) آی دی یاهوی منو هک کرده و به این وسیله داره از دوستان من اخاذی میکنه . از طرف من تقاضای پانصد هزار تومان پول فوری میکنه و شماره حساب میده و میگه که تا چند روز دیگه پس میده . وقتی هم دوستم ازش میخواد که تلفنی صحبت کنند بهانه میاره که تلفنم قطعه !!!! خلاصه خوشبختانه قبل از اینکه پولی رد و بدل بشه به موبایل پژمان زنگ زدند و منو پیدا کردند و خلاصه جلوی کار رو گرفتیم . یک خرده خندیدیم و با اینکه از هک شدن آی دی هفت ساله ام خیلی ناراحت بودم ولی موضوع رو جدی نگرفتم . سریع خودمو رسوندم به اولین کامپیوتر آنلاینی که تو مسیرمون بود و با جناب هکر گپ و گفت مختصری داشتیم . خوشبختانه چند ماه پیش بدلیل یک اتفاق مشابه ( البته از نوع بسیار خفیفش ) یک کپی از آدرسها و آی دی هام برداشته بودم که خیلی امروز به دردم خورد وگرنه اصلا نمی دونم چی میشد ؟؟؟ خلاصه ، برای هرکس که به ذهنم رسید پیغام گذاشتم که احتیاط کنند . بعد هم با خاطر آسوده و وجدان راحت رفتم خرید . تلفنم زنگ زد . یک دوست دیگه . شماره حساب . بانک ملی . حساب سیبا . دارم میریزم به حسابت . پانصد هزار تومان . درسته ؟
نننننننننننننننننننننننننننننهههههههههههههههههههههههههههه !!!!
دست نگهدارید .
خوشبختانه این یکی هم به خیر گذشت . زنگ زدم به پژمان وداشتم براش تعریف می کردم که یکدفعه پژمان گفت : " نه . مامان من پول رو ریخته به حساب !!!!!!!!! " آب سردی بود که انگار روی من میریختند . اینجا بود که اون احساس دو خط اول در من پدیدار شد . اون طرف داستان رو میذارم مامان پژمان خودش تعریف کنه اما اینطرف اوضاعی بود . احساس میکردم چشمام هیچ جا رو نمیبینه . خیلی عصبانی شده بودم . نمی دونستم باید چه بکنم . فقط بابام می تونست یک کاری بکنه . زنگ زدم بهش و داستان رو با صدای بلند براش تعریف کردم . فکر کنم تمام سیتی سنتر صدامو میشنیدند . بعد عمری ما اومدیم برای خودمون بچرخیم و از فستیوال تابستانی دبی بهره مند شیم که اونم اینجوری شد . سرتونو درد نیارم . رییس بانک آشنای بابام دراومد و حساب رو چک کردند و فهمیدند آدرس و تلفن صاحب حساب قلابیه و پول مامان پژمان رو با هزار زحمت پس دادند . شانس آوردیم طرف هنوز از حساب برداشت نکرده بود وگرنه من بدو هکر بدو !!!
ای دوستان گرامی که جانم فدایتان
قربان مهربانی و لطف و صفایتان
بابا جون من اگه میدونستم این همه رفیق شفیق دارم به خدا خودم زودتر از اینا ازتون اخاذی میکردم . ( شوخی کردم . )
چند احساس مختلف همزمان پیش اومده بود . احساس غرور به خاطر دوستام ، احساس ضعف به خاطر اینکه هیچ کاری از دستم بر نمی اومد و احساس خشم که دلم میخواست سر هکری که با احساسات آدما بازی میکنه ، بکنم ، احساس گرما و سوزش کف پا و و و و و جیش !!!!!!!!!!! خب اصولا من آدم خیلی احساساتی ای هستم .
دیگه با هر زنگ تلفن خدا خدا میکردم دوستی دوست دیگری ثابت نشه و من شرمنده . به محض اینکه رسیدم خونه نشستم و چند ساعت فقط ایمیل زدم و آدرس تایپ کردم . به خیلی ها هم تلفن زدم . به هرکس زنگ میزدم میترسیدم که رفته باشه بانک . الان سرم به شدت درد میکنه چون خوابم میاد ولی نمی خوام و نباید هنوز بخوابم چون آیه نازل شده هرکس زود بخوابه حتما کچل میشه و گشنمه چون اصلا نفهمیدم ظهر ناهار چی خوردم . این هم از داستان هک شدن من . به نظرم این کار واقعا کار بدیه که بعضی ها انجام میدن . پسرها و شاید هم دخترها ! اینکارها خوب نیست ننه جون . عاقبت نداره . سنگ میشین بالاخره یک روزی . از من گفتن .
6 Comments:
Anonymous Anonymous said...
عجب روزی بودا واقعاً !!!! حسابی گوز پیچ شده بودیم خواهر . ولی هم جالب و هم اعصاب خرد کن بود . امیدوارم دیگه تکرار نشه .خوب بخوابی . بوس

Blogger مامان غزل said...
عجب ماجراهایی بوده. هک شدن آی دی خودش به تنهایی حالگیریه تا برسه به این جور کارا. این آی دی ات که هک شده همونی است که من دارمش؟ یه ایمیل بزن و ازشون بخواه که آی دی ات رو بهت پس بدن. شاید شد. مال برادرم اینجوری شد. خوش باشی.

Blogger pirooz said...
حیف ایده ی به این خوبی که شماها خرابش کردین. بابا چرا جلوی شکوفایی استعداد مردمو میگیرین؟ ولی از شوخی گذشته پیدا کردن این هکرای مبتدی چندان سخت نیست و الان تو ایران هم باشه جرم محسوب میشه

Anonymous Anonymous said...
vayyyyy!! khoda ro shokr ke be kheir ghozasht!! baba mardom dighe hame kallash shodan!!! bebin az che rahi pul dar miaran va ba aberuye baghiye bazi mikonan??

Anonymous Anonymous said...
منكه حسابي داغون شدم..خيلي روز بدي بود........

Blogger سيزيف said...
بهرحال این دنیای قشنگ نویی که دارند برایمان می سازند به
جانورانی هم نیاز دارد قربانت گردم

پول هم که بقول گوته مدفوع شیطان است ... و دستهای همه ی ما اینروزها آلوده به آن

چاره ای نیست . تقصیر کسی هم نیست .. چون تقصیر همه است
!