2006/07/18
خوابهای پریشان
از صدقه سری غذای خوشمزه و سنگین دیشب تمام اقوام و آشنایان دور و نزدیک را در خواب ملاقات کردیم . از دیدن بعضی هاشون خوشحال شدم و از دیدن خیلی هاشون اصلا خوشحال نشدم .
همه چیز روبراهه . دلم یک سفر میخواد شدیدا .
3 Comments:
Anonymous Anonymous said...
adam tu khabash kiyaro ke nemibine,,,,bazihashon inghadr ghere montazere hastan ke nago,,,midooni ke chi migam,,

Anonymous Anonymous said...
من توي طالعت يك سفر ميبينم.يك سفر به يك سرزمين رويائي.....خودت ميدوني كجا

Anonymous Anonymous said...