2006/07/24
کیم دوقلوی پاک
دیشب موقع خواب با پژمان یاد دوران مدرسه کرده بودیم و راننده های سرویس هامون . از آمادگی تا دبیرستان تمام راننده سرویس های من یا اسمشون حسین آقا بود و یا آقای حسینی . یکی از این آقا حسینی ها یک پیرمرد ریزه میزه بود که یک پیکان استیشن کرم رنگ داشت . با همون ماشین ده یازده تا بچه رو جابجا میکرد . بعضی روزا مجبورش میکردیم سر راه برگشت به خونه برامون کیم دوقلوی پاک بخره . این همه تنوع نبود اون روزا . اون موقع کیم دوقلوی پاک بود دونه ای دو تومان . پولهامونو میگذاشتیم رو هم و هر دو نفرمون یک کیم دوقلو میخریدیم . آخ که چه مزه ای میداد . الان که فکرشو میکنم میبینم چقدر بسته بندی های محصولات خوراکی افتضاح بود . یک تکه کاغذ میکشیدند روی بستنی و میدادند دست مردم . خیلی غیر بهداشتی بود . به جای رویه شکلاتی هم که پارافین خالی به خوردمون میدادند اما هر چی که بود خیلی خیلی میچسبید اون روزا . تو اون شرایط . اسم فروشنده اون بقالی که ازش بستنی میخریدیم هم بود کربلایی حسن که از قضا دوست و همسن و سال آقای حسینی هم بود و بستنی خریدن ما بهانه ای بود برای دیدار و خوش و بش کردن این دو تا پیرمرد . بیشتر از شانزده سال از اون روزا گذشته . نمی دونم بعد از این همه سال کربلایی حسن و آقای حسینی هنوز زنده اند یا نه ؟
3 Comments:
Blogger هما said...
نگاتیو عکست رو پیدا کردی؟ برای اون دوسالانه عکاسی که گفته بودی. پیدا شد؟
در مورد کیم دو قلو من تو اینجا موفق شدم اون بستنی محبوب زمان بچگی رو اینجا پیدا کنم با همون شکل و مزه و قیافه به جای اینکه کوشا بخوره من و بهرام همه بستنی ها رو میخوریم :)

Anonymous Anonymous said...
آخي يادش بخير!! من عاشق بستني يخي هاي پاك بودم با طعم ليمو و پرتقالو شاتوت!! هميشه هم زبونم رنگي مي شد بعد خخوردنشون!

Anonymous Anonymous said...