2006/07/25
ترس
این که دلم نمی خواد از اخبار جنگ در لبنان آگاه شوم ، اینکه دلم نمی خواد نوشته ای در این مورد بخونم ، اینکه دلم نمی خواد عکسی ببینم ، اینکه دلم نمی خواد بهش فکر کنم ( اما می کنم ) چه دلیلی میتواند داشته باشد جز اینکه می ترسم ؟؟؟
چقدر همه خوب و بد دنیا به هم نزدیکند . خوشبختی و بدبختی ، جنگ و صلح ، مرگ و زندگی به نظرم دو روی یک سکه اند حتی .
3 Comments:
Anonymous Anonymous said...
نیکی من و تو خیلی نکته مشترک داریم مطمئنم اگه من هنوز امارات بودم خیلی بهمون خوش میگذشت.منم عاشق تار و صدای لطفی هستم.این سری بابام واسم چند تا از سی دی هاش رو فرستاد از همه بیشتر گریه بید رو دوست دارم یاد سالها خاطره میافتم تو ماشین همیشه گوشش میکردم.هر جوونی هم که سوار ماشینم میشد فکر میکرد من واسه خودم یه پیر زن اساسی هستم.شجریان هم خیلی دوست دارم.فکر کنم احساس بابای منم مثل بابای تو بود.من بیشتر فکر میکنم بخاطر بابام بود که من به این چیزا علاقعه مند شدم.. .

Anonymous Anonymous said...
منهم از اين چيزها فرار ميكنم.هيچوقت صفحه حوادثو نميخونم و اخبار بدو نميخوام بشنوم.ولي هر چي فرار كنيم باز هم دوروبرمونه.وحشتناكه.........

Anonymous Anonymous said...
manam aslan delam nemikhad raje beheshun bekhunam va beshnavam!! in mardome badbakht khavare miane shodan bazicheye taasobe ye mosht dolataye bikhasiat ke hazeran june mardomeshunam fadaye siasathaye ghalateshun konan...