من شدم درست حکایت اون اسبه که تلفن میزنه به سیرک و تقاضای کار میکنه !!!! رییس سیرک ازش میپرسه بلدی از حلقه آتیش بپری ؟
میگه : نه .
میپرسه : بلدی رو دو تا پات راه بری ؟
میگه : نه .
میپرسه : پس چه کار بلدی بکنه ؟
اسبه میگه : خب خره ، ده دقیقه ست دارم باهات تلفنی حرف میزنم دیگه !!!!!
کار پیدا کردن من هم چنین حکایتی داره .