آخ که چقدر کیف داره آدم روزی سی بار بدون دلیل تلفن بزنه به آقای خونه که سر کاره و بگه هیچی فقط میخواستم قربونت برم بعد اونم بگه من هم همینطور .
آخ که چقدر کیف داره آدم روزی سی بار به تلفن جواب بده و آقای خونه از اون ور خط بگه هیچی فقط می خواستم قربونت برم بعد منم بگم من هم همینطور .
یک برنامه ریزی باحال کردیم برای یک سفر خارجه با ماشین خودمون . البته اینجا خارجه هاش خیلی نزدیکه . ولی ما میخواهیم بریم اون دور دورای خارج . از فکر سفر کردن همیشه بال در میارم . حیف که هنوز دو ماه مونده . ای کاش همین فردا بود .
میخوام تو مسافرتمون با دوربین آنالوگ هم عکاسی کنم . راستی اون نگاتیوی که گم کرده بودم پیدا شد . نمی دونم کی برده بودمش ایران و گذاشته بودمش تو فایل نگاتیوهام . خلاصه که نتونستم به دوسالانه عکاسی برسونمش و عکس های دیگه ای رو برای دوسالانه فرستادم .
راستی من با
مامان غزل موافقم که میگه بعضی آدما تاریخ مصرف دارن . هیچ ربطی به خوبی و بدی آدما نداره . مسئله اینه که دیگه به درد هم نمی خوریم . قبلا عذاب وجدان میگرفتم و احساس گناه میکردم از اینکه تصمیم بگیرم بعضی از ارتباطاتم رو قطع کنم اما حالا دیگه نه . بعضی از روابط دردسر و عذابش بیشتر از چیزای دیگه ست .
ميدوني من براي اينكه بتونم عكسهاتو ببينم از فيلتر شكن استفاده ميكنم؟خنده داره نه؟