2006/09/12
بیست و چهار ساعت
پریشب داشتیم سریال " نرگس " رو تماشا میکردیم که یکدفعه برقها قطع شد . خیلی عجیب بود . اینجا معمولا برقها قطع نمی شه یا اگر بشه یعنی یک مشکل بزرگی پیش اومده . حدود یک ماه پیش بود که برق ساختمونمون برای چند ساعت قطع شد اما اون مشکل داخلی ساختمون بود . اما پریشب کل برق منطقه ما قطع شده بود . تلفن زدیم به اداره برق و گفتند دو ساعت طول میکشه . ما هم ناچار رفتیم خوابیدیم . همش به خودم تلقین میکردم که اصلا گرمم نیست . مسئله اصلی نبودن برق گرماست . ساعت شش صبح که دیگه واقعا از گرما بیدار شدم هنوز برق نیومده بود . دیگه هر سه تامون کلافه شده بودیم . فکر کردیم بهترین راه اینه که بریم از خونه بیرون . مشکل بعدی این بود که حتی آسانسورها هم قطع بود . چراخهای پله های اضطراری هم قطع بود . آخه برق اضطراری ساختمون هم دیگه بعد از هشت ساعت قطع شده بود . مسخره ست . خلاصه ساعت هفت و نیم راه افتادیم به سمت پلکان اضطراری تا بیست طبقه با پای پیاده نزول کنیم . کورمال کورمال خودمونو رسوندیم پایین . بین راه یک عده دیگه از همسایه ها رو هم دیدیم که داشتند تو پله ها بالا و پایین می رفتند . وقتی رسیدیم به ماشین زانوهام اینقدر میلرزید که نگو . چهارصد تا پله زیاده . کولر ماشین رو روشن کردیم و یک نفس راحت کشیدیم . مرحله بعدی خروج از پارکینگ بود که درش برقیه . نیم ساعت هم پشت در پارکینگ موندیم تا بالاخره در رو باز کردند و آزاد شدیم . آزاد .
روز به روز بیشتر به برق وابسته میشویم . چه خوب . چه بد . نمی دونم کدومش بیشتر ؟
پژمان رو رسوندیم به محل کارش و با مانا رفتیم ایکیا . خیلی این روزها ترافیک دبی زیاد شده . ساعت ده رسیدیم . هوس صبحانه کردیم . جاتون خالی . به من که خیلی چسبید . خریدمون رو انجام دادیم و برگشتیم خونه . برق ساعت ده اومده بود .
عصر ساعت پنج و نیم هم رفتیم استخر و یک ساعت شنا کردیم . بعدش دوباره رفتیم دنبال پژمان و شام خوردیم و اومدیم خونه و نرگس تماشا کردیم . بعدش هم بیهوش شدیم .
4 Comments:
Anonymous Anonymous said...
هر وقت میام اینجا گشنه ام میشه

Anonymous Anonymous said...
ایکیا چه خبر بود؟ حراج که تموم شده . نه؟

Blogger niki said...
حراج ایکیا تموم شده ولی کلی جنس جدید آورده و همینطور کاتالوگ جدید .

Anonymous Anonymous said...
ba ejazez shomaro link dadam