2006/10/23
عمان
ما رسیدم مسقط . صبح ساعت هشت و نیم راه افتادیم و خیلی خوش خوشان اومدیم به سمت عمان . دو ساعت بعد از حرکتمون از مرز عمان رد شدیم و سه ساعت بعد از اون هم رسیدیم مسقط . مسقط شهر تمیزیه . خیلی هم پستی و بلندی داره . یعنی بعضی از خونه ها تو بلندی قرار دارند مثل شمال تهران . خیلی سرسبز تر از دبی ه . پر از درخت های سبز و بزرگ و گلهای کاغذی صورتی و سفید و بنفش . رانندگیشون یک خرده تهرانی قاطی داره . پشت چراغ قرمزها پاها رو گازه و به محض اینکه چراغ طرف مقابل قرمز میشه همه راه میافتند . اونقدر که تو دبی به قوانین احترام میگذارند اینجا نمی گذارند . هتلمون نزدیک مسجد " سلطان قابوس " ه که سومین مسجد بزرگ دنیاست . تو شب که اصلا نورپردازی خاصی نداره فقط خیلی بیخودی گنده ست . البته هنوز از نزدیک ندیدمش . فردا میریم اونجا . اگه فردا عید بشه که صبر میکنیم نمار عید فطرشونو بخونن و بعد از ظهر ما میریم اونجا . راستی بالاخره عید شد یا نه ؟ عجب داستان خنده داریه ها . بابا هلال ماه در ابروی یار باید دید و بس . برای ما که هر روز عیده .
امروز داشتم فکر میکردم همین الان در تمام دنیا چند نفر و کجای این دنیای گرد و قلمبه ، دارن نوار " بیداد " رو گوش میکنن مثل ما !!!
از پولهای عمانی براتون بگم که ما رو خل و چل کرده . یک ریال عمانی میدی کلی چیز بهت میدن و یک عالمه هم پول خرد به شکل اسکناس . اعصابمون خرد شده . نمی تونیم بشمریم . پنج ریال دادیم و یک شام اساسی خوردیم . از پوند هم گرونتره .
امسال دومین ماه رمضونی بود که ما قسمتهای آخر سریالهای ماه رمضون رو نمیدیدیم . پارسال که عید فطر رفتیم هند ، امسال هم اینجا . ولی اصلا ناراحت نیستم چون مطمئنم بیست دفغه دیگه شبکه های مختلف تلویزیون ایران همه رو تکرار میکنند .
راستش مسافرت با ماشین خیلی بهمون چسبید . هر جا که میریم وقتی برمیگردیم تو ماشین خودمون احساس میکنم خونمونه . احساس امنیت میکنم . تازه میتونیم هر جا که دلمون میخواد هر ساعتی از روز و شب بریم و هر چند دفعه که میخواییم دور بزنیم و هر جا میخواییم واستیم تماشا .
امروز بعد از ظهر تمام مسقط رو چند دفعه رفتیم و اومدیم . خیلی جاهای قشنگ داره . خونه های ویلایی خیلی قشنگ مثل منطقه جمیرای دبی ولی خیلی سرسبزتر . رفتیم کنار دریای عمان ولی چون شب بود فقط از کنارش گذشتیم تا فردا . هوا خوبه فقط یک خرده رطوبتش از دبی بیشتره . اینو از موهام می فهمم که حسابی فر خورده .
خیابونا پر از پمپ بنزین های خیلی بزرگ و شیک اند . بنزین هم یک خرده از دبی ارزونتره .
به بازار قدیمی مسقط که اسمش هست " سوق مطرح " هم سر زدیم . اینجا اینجوری نیست که عاشقش شده باشم اما دیدن هر جایی تو دنیا از ندیدنش بهتره . برای ما موقعیت خوبی بود که عمان رو ببینیم چون
همینطوری عمان جایی نیست که آدم انتخاب کنه برای مسافرت . شاید ترجیح بدی جاهای بهتری بری .
خب امروز خیلی همت کردم این همه گزارش دادم . قسمت هیجان انگیز تر سفرمون رفتن به " صلاله " ست که کنار اقیانوس هنده و خیلی نزدیکه به خط استوا . پس فعلا تا بعد .
2 Comments:
Anonymous Anonymous said...
منم عاشق رفتن به جاهای جدیدم .خوش بگذره بهتون

Blogger mana said...
vaaaaaaay . khosh begzare behetoon . hatman baram aks befrestin . kash man ham boodam . avazesh akhare in hafte miram alman o bad ham paris . deletoon besooze :D yek hafte mosaferat daram . hahahaha . movazebe khodetoon bashid .