2006/11/28
مرغ نگون بخت
ای مرغ ها ، ای مرغ ها یا خروسهای بیچاره و نگون بخت که به دست من قطعه قطعه و پاک میشوید ، دلم برایتان میسوزد .
آخه اینم شد کار ؟ خیلی بدم میاد از مرغ پاک کردن ولی گاهی ناگزیرم .
وقتی میگم هوای دبی خوب شده باور کنین . نشون به اون نشون که من تنبل خونه نشین امروز اینقدر هوا خوب بود که کنترلمو از دست دادم و زدم تو خیابونا ، اونم پیاده . اونایی که منو میشناسند میدونند این جمله چقدر عجیب و غریبه . من ! پیاده ! خیابون !
گاهی پیش میاد دیگه .
4 Comments:
Anonymous Anonymous said...
منم متنفرم از مرغ پاک کردن و شستنش

Anonymous Anonymous said...
هوا خیلی محشر شده.خیابون گردی های بعدی هم خوش بگذره.
لب کورنیش نمی دونی چه کیفی میده.مخصوصا وقتی باد میاد.
خوش باشی.
مرغها رو چرت نمیدی خود مرغ فروشه برات پاک کنه و شما فقط بشوریش؟
(خیلی تنبلم؟من از مرغ پاک کردن بدم میاد.حیف که مادر شوهرت هم وبلاگت رو میخونه والا میگفتم بده آقاتون برات پاک کنه )
:D
:))

Anonymous Anonymous said...
درسته که منهم اینجارو میخونم.....شماها هر چی دلتون خواست بگین....من اصلا ناراحت نمیشم....در ضمن...شوهر جونش بلده مرغ و ماهی پاک کنه....از کجایادگرفته منهم حیرونم.....هاهاهاهاها

Anonymous Anonymous said...
ناهید خانم حتما شما هم از مرغ پاک کردن بدت میامده و همین باعث شده که حاج آقای نیکی جون بره مرغ پاک کردن یاد بگیره.
:D