2007/01/31
جشن و سرور
چه خبر بود دیشب اینجا . جشن و سروری به پا کرده بودند که بیا و ببین . تمام خیابون الضیافه و کل خیابون جمیرا بند اومده بود . پر از ماشین های رنگ شده و پرچم و برف شادی و بوق و عروسک های گنده و دختر و پسرهایی که از شادی ، سر از پا نمی شناختن . تا ساعت چهار صبح که من بیدار بودم همچنان صدای بوق و شادی می اومد . همه این سر و صداها برای این بود که تیم فوتبال امارات جام کشورهای خلیج فارس رو برد و بهانه ای شد برای شادی مردم . ما هم با چند تا از دوستامون که از ایران اومده بودند قرار داشتیم تو یک کافه تو خیابون جمیرا و درست در مرکز شادی و شلوغ پلوغی بودیم .

یادم افتاد از روزهایی که تیم فوتبال ایران برنده میشد و من اصلا دوست نداشتم پامو بذارم تو خیابون و هیچوقت هم این کار رو نکردم . احساس ناامنی میکردم . می ترسیدم این همه انرژی های نهفته و خفه شده جوونای ایرانی که به بهانه فوتبال آزاد شده صرف کارهای پیش بینی نشده و خطرناک شود . اما دیشب اصلا این احساس رو نداشتم راحت بین مردم قدم زدیم و تو شادیشون شرکت کردیم . تنوعی بود برامون . تا به حال تو امارات جشن این مدلی ندیده بودم .
2 Comments:
Anonymous Anonymous said...
سلام من به وبلاگ شما زیاد سر میزنم به همین خاطر احساس میکنم باید از شما یه تشکری وبه شما یه خسته نباشید بگم راستش من عاشق دوبی ام وبا یه ذوقی عکسهای مربوط به دوبی را نگاه میکنم والبته یه کمی هم حسودی میکنم! ولی خوب دوستان به جای ما ! مخصوصا فیلکر شما را هم بیشتر دوست دارم موفق و پیروز باشید
علی عشق دوبی از مشهد!

Anonymous Anonymous said...
بعد زا 34 سال تونستن عمان رو با 1 گل ببرن و اونقدر خوشحال بودن.ما هم برای شام غریبان بیرون بودیم و تو راه دیدمشون..........شادیهاشون هم مثل ما نیست.قشنگه نه وحشی بازی و بشکن و داغون کن.