2007/04/04
Part 6
این نوشته ها مربوط به هفته پیشه اما چون اینترنت در دسترسم نبود مونده و بیات شده .
...............................
بازهم در قطار هستیم . بیست و چهار ساعت در استراسبورگ بودیم . گردش مختصری در شهر کردیم . مختصر که میگم یعنی فقط یک قسمت شهر رو گشتیم که نزدیک خونه دوستم بود . کاتدرال بزرگ شهر( نتردام استراسبورگ که در سال هزار و دویست و هشتاد و چهارمیلادی ساخت آن به پایان رسیده ) و کوچه پس کوچه های اطرافش رو گشتیم .
شهر مملو از توریست بود . هوا بسیار عالی و بهاری بود و حسابی خوش به حالمون شد . ترانه های معرف فرانسوی که نوازنده های دوره گرد اجرا میکردند تو اون شلوغ پلوغی حسابی فضا رو خاطره انگیز کرده بود . بوی قهوه از تمام کافه هایی که به خاطر خوبی هوا صندلی هاشونو تو خیابون چیده بودند به مشام می رسید . پنجره های بیشتر خونه ها به خاطر هوای خوب باز بود . خونه های آلزاسی ( شهر استراسبورگ در استان آلزاس واقع شده ) با معماری ویژه خودشون و اون چوبهای متقاطع در نما ، با رنگهای مختلف و زنده ، نمای شهر رو بسیار مطبوع و مفرح کرده بودند . به پنجره ها نگاه میکردم و سعی میکردم داخل خونه ها رو تجسم کنم و خودم رو که در یکی ازین خونه ها زندگی میکنم . واقعیتش اینه که من نمی دونم چه سبک زندگی رو بیشتر دوست دارم . هم از زندگی تو خونه ها و شهرهای مدرن و شسته و رفته و لوکس مثل دبی خوشم میاد و هم عاشق زندگی تو خونه های کوچیک و چهارصد ساله اروپایی که وقتی راه میری مدام صدای جیر جیر از زمین بلند میشه ، هستم . همیشه هم حسرت اینو میخورم که عمرمون خیلی کوتاه تر از اینه که بخواهیم همه مدل زندگی رو امتحان کنیم . بگذریم .
استراسبورگ رفتیم فقط برای دیدن دوستم که حدودا چهار سال بود ندیده بودمش . ازون دوستاست که هر وقت همو میبینیم انگار که همین دیروز با هم بودیم . همه چیز تازگی آخرین دیدار رو داره هرچند که اون دیدار چهار سال پیش باشه . برای ما هم شانس خوبی بود که یک گوشه از استراسبورگ رو ببینیم . شهری که پارلمان اروپا در اون قرار داره . تو یک رستوران شدیدا فرانسوی ناهارخوردیم . فضای رستوران خیلی خوب بود و معلوم بود ازین پاتق هاست . ازین رستوران ها که به راحتی نصیب توریست ها نمیشه و باید از سوراخ سمبه های شهر خبر داشته باشی .
منطقه کوچکی در شهر هست که معروفه به " فرانسه کوچک "* . کنار رودخونه ای قرار داره که از شهر استراسبورگ میگذره و خونه ها و هتل های خیلی قدیمی در اون قرار داره با همون سبک سنتی آلزاسی . پره از کافه و رستوران . نمیشه بری اونجا و قهوه نخوری که . میشه ؟
اگر جایی از استراسبورگ عکسی ببینید حتما یا از کاتدرال بزرگ شهره و یا از این محله . کاتدرال استراسبورگ بعد از برج ایفل دومین جاییه که در فرانسه بیشترین عکس یادگاری گرفته میشه . یک ساعت بزرگ در اون قرار داره که خیلی جنبه توریستی داره . اواخر قرن شانزدهم ساخته شده . سر ساعت دوازده همه صداهاش با هم به صدا در میاد و همه عروسکهاش شروع به فعالیت میکنند . ما سر دوازده ظهر خودمونو رسوندیم اونجا اما به خاطر توریست زیادی که همزمان اونجا بودند در کاتدرال رو بسته بودند و بعد از اون باز کردند . اینم عکس ساعت .
در قطاریم . چیزی نمونده به پاریس . بالاخره داریم میرسیم به پاریس بعد از دو هفته که از خونه اومدیم بیرون بالاخره میرسیم پاریس . پاریس ازون شهراست که من از اولین باری که دیدمش احساس کردم حتما قبلا یک دوره ای در زندگی گذشته ام اینجا زندگی کرده ام . به شدت آشنا بود برام و احساس عجیبی داشتم که در هیچ شهر دیگه ای تا به حال نداشته ام .
شب باز با یک سینی از پنیرهای مختلف روبرو شدیم که دلبری میکردند . دارم اسماشون رو یاد میگیرم . اما خیلی زیادن و متنوع . اوووووووووووم .
وقتی داشتیم از دبی می اومدیم از پژمان پرسیدم فکر میکنی موزیک خاطره انگیز این سفرمون چی باشه ؟ پژمان گفت باید صبر کنیم تا خودش پیش بیاد . حالا میگم که ازین به بعد صدای " ادیت پیاف " برای ما یادگاریه از اولین سفر دو نفریمون به فرانسه . واقعا که شنیدن این موزیکها تو این فضا یک چیز دیگه ست .
خدا قسمت همه بکنه .
*La petite france
5 Comments:
Anonymous Anonymous said...
نیکی جان من یک مدتی در مونترال زندگی میکردم.چیزهایی که میگی شباهت به اونجا داره چون که اونجا مردم زبان اصلیشون فرانسه ست بعد انگلیسی
ساختمان های قدیمی هم تا دلت بخواد مال 400 سال پیش

Blogger مامان غزل said...
khosh bezare khanomi.

Anonymous Anonymous said...
نيكي جان اينقدر جالب تعريف مي‌كني كه من هم فكر مي‌كنم باهات همسفرم. حتي بوي قهوه را هم حس كردم.
اميدوارم خيلي بهتون خوش بگذره..حتما در كافه‌هاي پاريس يك قهوه هم از طرف من بخور :)

Anonymous Anonymous said...
سلام . اميدوارم سفر بهتون خوش گذشته باشه . که اين جور که معلومه همين طور هم بوده .
راستي اين کليساي کاتدرال همون کليساي جامع ميشه ؟ يه چيزي توي مايه مسجد جامع خودمون ، نه ؟ اگه اشتباه ميکنم لطفآ تصحيحم کنيد . مرسي

Anonymous Anonymous said...
سلام نیکی جون . ممنون که با عکسها و نوشته هات ما رو تو این سفر خاطره انگیز شریک کردی .نمیدونی با چه ذوقی هر دفعه میام و نوشته هات رو میخونم ...
همیشه به سفر و خوشحالی !