این نوشته ها مربوط به هفته پیشه اما چون اینترنت در دسترسم نبود مونده و بیات شده .
...............................
بازهم در قطار هستیم . بیست و چهار ساعت در استراسبورگ بودیم . گردش مختصری در شهر کردیم . مختصر که میگم یعنی فقط یک قسمت شهر رو گشتیم که نزدیک خونه دوستم بود . کاتدرال بزرگ شهر( نتردام استراسبورگ که در سال هزار و دویست و هشتاد و چهارمیلادی ساخت آن به پایان رسیده ) و کوچه پس کوچه های اطرافش رو گشتیم .
شهر مملو از توریست بود . هوا بسیار عالی و بهاری بود و حسابی خوش به حالمون شد . ترانه های معرف فرانسوی که نوازنده های دوره گرد اجرا میکردند تو اون شلوغ پلوغی حسابی فضا رو خاطره انگیز کرده بود . بوی قهوه از تمام کافه هایی که به خاطر خوبی هوا صندلی هاشونو تو خیابون چیده بودند به مشام می رسید . پنجره های بیشتر خونه ها به خاطر هوای خوب باز بود . خونه های آلزاسی ( شهر استراسبورگ در استان آلزاس واقع شده ) با معماری ویژه خودشون و اون چوبهای متقاطع در نما ، با رنگهای مختلف و زنده ، نمای شهر رو بسیار مطبوع و مفرح کرده بودند . به پنجره ها نگاه میکردم و سعی میکردم داخل خونه ها رو تجسم کنم و خودم رو که در یکی ازین خونه ها زندگی میکنم . واقعیتش اینه که من نمی دونم چه سبک زندگی رو بیشتر دوست دارم . هم از زندگی تو خونه ها و شهرهای مدرن و شسته و رفته و لوکس مثل دبی خوشم میاد و هم عاشق زندگی تو خونه های کوچیک و چهارصد ساله اروپایی که وقتی راه میری مدام صدای جیر جیر از زمین بلند میشه ، هستم . همیشه هم حسرت اینو میخورم که عمرمون خیلی کوتاه تر از اینه که بخواهیم همه مدل زندگی رو امتحان کنیم . بگذریم .
استراسبورگ رفتیم فقط برای دیدن دوستم که حدودا چهار سال بود ندیده بودمش . ازون دوستاست که هر وقت همو میبینیم انگار که همین دیروز با هم بودیم . همه چیز تازگی آخرین دیدار رو داره هرچند که اون دیدار چهار سال پیش باشه . برای ما هم شانس خوبی بود که یک گوشه از استراسبورگ رو ببینیم . شهری که پارلمان اروپا در اون قرار داره . تو یک رستوران شدیدا فرانسوی ناهارخوردیم . فضای رستوران خیلی خوب بود و معلوم بود ازین پاتق هاست . ازین رستوران ها که به راحتی نصیب توریست ها نمیشه و باید از سوراخ سمبه های شهر خبر داشته باشی .
منطقه کوچکی در شهر هست که معروفه به " فرانسه کوچک "* . کنار رودخونه ای قرار داره که از شهر استراسبورگ میگذره و خونه ها و هتل های خیلی قدیمی در اون قرار داره با همون سبک سنتی آلزاسی . پره از کافه و رستوران . نمیشه بری اونجا و قهوه نخوری که . میشه ؟
اگر جایی از استراسبورگ عکسی ببینید حتما یا از کاتدرال بزرگ شهره و یا از این محله . کاتدرال استراسبورگ بعد از برج ایفل دومین جاییه که در فرانسه بیشترین عکس یادگاری گرفته میشه . یک ساعت بزرگ در اون قرار داره که خیلی جنبه توریستی داره . اواخر قرن شانزدهم ساخته شده . سر ساعت دوازده همه صداهاش با هم به صدا در میاد و همه عروسکهاش شروع به فعالیت میکنند . ما سر دوازده ظهر خودمونو رسوندیم اونجا اما به خاطر توریست زیادی که همزمان اونجا بودند در کاتدرال رو بسته بودند و بعد از اون باز کردند . اینم عکس ساعت .
در قطاریم . چیزی نمونده به پاریس . بالاخره داریم میرسیم به پاریس بعد از دو هفته که از خونه اومدیم بیرون بالاخره میرسیم پاریس . پاریس ازون شهراست که من از اولین باری که دیدمش احساس کردم حتما قبلا یک دوره ای در زندگی گذشته ام اینجا زندگی کرده ام . به شدت آشنا بود برام و احساس عجیبی داشتم که در هیچ شهر دیگه ای تا به حال نداشته ام .
شب باز با یک سینی از پنیرهای مختلف روبرو شدیم که دلبری میکردند . دارم اسماشون رو یاد میگیرم . اما خیلی زیادن و متنوع . اوووووووووووم .
وقتی داشتیم از دبی می اومدیم از پژمان پرسیدم فکر میکنی موزیک خاطره انگیز این سفرمون چی باشه ؟ پژمان گفت باید صبر کنیم تا خودش پیش بیاد . حالا میگم که ازین به بعد صدای " ادیت پیاف " برای ما یادگاریه از اولین سفر دو نفریمون به فرانسه . واقعا که شنیدن این موزیکها تو این فضا یک چیز دیگه ست .
خدا قسمت همه بکنه .
*La petite france
ساختمان های قدیمی هم تا دلت بخواد مال 400 سال پیش
اميدوارم خيلي بهتون خوش بگذره..حتما در كافههاي پاريس يك قهوه هم از طرف من بخور :)
راستي اين کليساي کاتدرال همون کليساي جامع ميشه ؟ يه چيزي توي مايه مسجد جامع خودمون ، نه ؟ اگه اشتباه ميکنم لطفآ تصحيحم کنيد . مرسي
همیشه به سفر و خوشحالی !