2007/05/01
عالم بچگی
میگن امسال قراره گرمترین تابستان امارات را تجربه کنیم . خدا به خیر کنه
گلودرد خیلی بد دردیه . حالم خوب خوبه اما گلوم به شدت درد میکنه . همین . امروز روز پنجمه اصلا هم کم نمیشه .
امروز همش یاد روزایی میافتم که بچه مدرسه ای بودم . یاد روزهای معلم می افتم که بچه ها همه با دسته گل می اومدند مدرسه . به عنوان یک بچه خیلی احساس خوبی بود که میشد برای معلم کادو بخری . اون روز همه معلم ها مهربون بودند و حتما یکی از کلاس ها تعطیل میشد و بچه ها رو تو حیاط مدرسه جمع می کردند و مثلا جشن می گرفتند . خوش بودیم با همین چیزا .
یادم میاد کلاس اول دبیرستان که بودیم یک معلم جبر داشتیم . آقایی حدود شصت ساله . خیلی هم اهل خوش و بش کردن بود . اما یک ماه آخر سال تحصیلی یعنی درست از بعد از روز معلم یک سگی شد که دیگه نمیشد تحملش کرد . دلیلش هم این بود که کسی براش کادو نخریده بود و شاید خیلی به دلش برای همچین روزی صابون زده بود . از شانس بدش هفته بعد که اومد سر کلاس یادش رفته بود زیپ شلوارش رو ببنده و یک وضعیت عجیب و غریبی تو کلاس پیش اومده بود که خودش یک دفعه مثل برق روشو کرد به تخته سیاه و زیپ شلوارش رو کشید بالا و هرچی از دهنش در اومد نثارمون کرد در حالیکه ما هیچ کار بدی نکرده بودیم و حتی بهش نخندیده بودیم . فقط همه خیلی بلاتکلیف شده بودند و همه چیز به نظر غیر عادی می اومد . امیدوارم اگه هنوز زنده ست سالم و سلامت باشه . نمی دونم چرا یک زیپ شلوار ناقابل اینقدر هیجان انگیز بوده برامون . شاید بهتر بود یک نفر میگفت ببخشید آقا زیپ شلوارتون بازه و اینجوری همه چیز تموم میشد .
..............................................................
پ . ن : در واقع من اصلا قصد ندارم بگم معلم ها چشمشون به یک کادویی هست که شاگردا براشون میارن یا نمیارن . چون حقیقتش اینه که واقعا یک دسته گل یا یک کادو هر چقدر هم که گرون قیمت باشه نمی تونه جبران کننده انرژی ، وقت ، اعتقاد و عشقی باشه که یک معلم در کارش داره . من خودم شخصا معتقدم بهترین راه قدردانی از یک معلم اینه که نتیجه زحماتش رو به هدر ندیم . خودم وقتی معلمی میکنم با تمام وجودم آرزو میکنم شاگردم فقط خوب پیشرفت کنه و هیچ توقع بیشتری ندارم . معلومه که خوشحال میشم اگر هدیه ای دریافت کنم اما این هدیه نمی تونه جای رضایتی که از نتیجه کار میگیرم رو برام پر کنه . رفتار اون معلم عزیز ما هم در سال اول دبیرستان یک استثناء بود و برای همین در خاطرم مونده چون هیچوقت ندیده بودم و هنوز هم غیر از اون آقا ندیده ام معلمی برای هدیه روز معلم با شاگرداش بداخلاقی کنه . این خاطره ای که من تعریف کردم و برخوردی که اون معلم عزیز با ما داشت فقط و فقط منحصر به خودش بود و من این احساس و برخورد رو عمومیت نمی دم به همه معلم ها ، چرا که مطمئنم اینطور نیست . امیدوارم جای گله ای نباشه و باز هم امیدوارم که از این خاطرات کوچیک و نوشته های بی اهمیت من برداشت های بزرگ نکنید .
4 Comments:
Anonymous Anonymous said...
دقیقا پسرا هم الان رو کوچیکترین چیز که از زن میبینن واسشون هیجان داره !

Blogger Unknown said...
It is not fair you implying that the concept of "gift" is so important for teachers, especially at this time that they are fighting for their rights and islamic regime is trying to convince everyone that they are some "cheap" people doing all these for money (as opposed to their "rights") I don't see any difference between your sayings and theirs.

Anonymous Anonymous said...
Dear Nikii
Please TRY LIVE IN REALITY.

Anonymous Anonymous said...
هر روز سه بار با آب نمک ولرم قرقره کن تا گلو دردت خوب شه