میگن امسال قراره گرمترین تابستان امارات را تجربه کنیم . خدا به خیر کنه
گلودرد خیلی بد دردیه . حالم خوب خوبه اما گلوم به شدت درد میکنه . همین . امروز روز پنجمه اصلا هم کم نمیشه .
امروز همش یاد روزایی میافتم که بچه مدرسه ای بودم . یاد روزهای معلم می افتم که بچه ها همه با دسته گل می اومدند مدرسه . به عنوان یک بچه خیلی احساس خوبی بود که میشد برای معلم کادو بخری . اون روز همه معلم ها مهربون بودند و حتما یکی از کلاس ها تعطیل میشد و بچه ها رو تو حیاط مدرسه جمع می کردند و مثلا جشن می گرفتند . خوش بودیم با همین چیزا .
یادم میاد کلاس اول دبیرستان که بودیم یک معلم جبر داشتیم . آقایی حدود شصت ساله . خیلی هم اهل خوش و بش کردن بود . اما یک ماه آخر سال تحصیلی یعنی درست از بعد از روز معلم یک سگی شد که دیگه نمیشد تحملش کرد . دلیلش هم این بود که کسی براش کادو نخریده بود و شاید خیلی به دلش برای همچین روزی صابون زده بود . از شانس بدش هفته بعد که اومد سر کلاس یادش رفته بود زیپ شلوارش رو ببنده و یک وضعیت عجیب و غریبی تو کلاس پیش اومده بود که خودش یک دفعه مثل برق روشو کرد به تخته سیاه و زیپ شلوارش رو کشید بالا و هرچی از دهنش در اومد نثارمون کرد در حالیکه ما هیچ کار بدی نکرده بودیم و حتی بهش نخندیده بودیم . فقط همه خیلی بلاتکلیف شده بودند و همه چیز به نظر غیر عادی می اومد . امیدوارم اگه هنوز زنده ست سالم و سلامت باشه . نمی دونم چرا یک زیپ شلوار ناقابل اینقدر هیجان انگیز بوده برامون . شاید بهتر بود یک نفر میگفت ببخشید آقا زیپ شلوارتون بازه و اینجوری همه چیز تموم میشد .
..............................................................
پ . ن : در واقع من اصلا قصد ندارم بگم معلم ها چشمشون به یک کادویی هست که شاگردا براشون میارن یا نمیارن . چون حقیقتش اینه که واقعا یک دسته گل یا یک کادو هر چقدر هم که گرون قیمت باشه نمی تونه جبران کننده انرژی ، وقت ، اعتقاد و عشقی باشه که یک معلم در کارش داره . من خودم شخصا معتقدم بهترین راه قدردانی از یک معلم اینه که نتیجه زحماتش رو به هدر ندیم . خودم وقتی معلمی میکنم با تمام وجودم آرزو میکنم شاگردم فقط خوب پیشرفت کنه و هیچ توقع بیشتری ندارم . معلومه که خوشحال میشم اگر هدیه ای دریافت کنم اما این هدیه نمی تونه جای رضایتی که از نتیجه کار میگیرم رو برام پر کنه . رفتار اون معلم عزیز ما هم در سال اول دبیرستان یک استثناء بود و برای همین در خاطرم مونده چون هیچوقت ندیده بودم و هنوز هم غیر از اون آقا ندیده ام معلمی برای هدیه روز معلم با شاگرداش بداخلاقی کنه . این خاطره ای که من تعریف کردم و برخوردی که اون معلم عزیز با ما داشت فقط و فقط منحصر به خودش بود و من این احساس و برخورد رو عمومیت نمی دم به همه معلم ها ، چرا که مطمئنم اینطور نیست . امیدوارم جای گله ای نباشه و باز هم امیدوارم که از این خاطرات کوچیک و نوشته های بی اهمیت من برداشت های بزرگ نکنید .
Please TRY LIVE IN REALITY.