2007/05/12
مهاجران
عجیبه که از اولین روز وقتی که تو شرایط خاص و تنهایی و مشکلات اول مهاجرت با هم دوست شدیم این تصویر مدام جلوی چشمم بود که روزی از هم خداحافظی خواهیم کرد و عمر این رابطه خیلی محدود و مشخصه . وقتی که همین دو روز پیش اتفاق افتاد اینقدر برام عادی بود که اصلا غافلگیر نشدم . اولین دوستی که اینجا پیدا کرده بودیم و خیلی از اوقات تنهاییمون رو با هم پر کرده بودیم به همون دلایلی که خیلی ازآدم ها نمی تونند مهاجرت رو برای خودشون هضم کنند یا بهتر بگم نمی تونند خودشون رو تو محیط جدید حل کنند مجبور شدند با وضعیت نه چندان دلچسبی اینجا رو ترک کنند . هر چند الان که فکرشو میکنم میبینم تو اون رابطه این ما بودیم که مدام در حال سرویس دادن بودیم اما خود رابطه در اون مقطع زمانی خیلی باارزش بود که فراموش نمیکنم . به نظرم اشکالی نداره که بعضی ها مهاجرت رو دوست نداشته باشند اما اشکال داره که مشکلات و مسائل شخصیشون رو بندازند گردن جایی که بهش مهاجرت کرده اند . مثلا کسی که نمی تونه کارت اعتباریشو مدیریت کنه بهتره از کارت اعتباری استفاده نکنه تا اینکه کلی از این اعتبارش استفاده کنه و مدام به بانک بدهکار باشه و ازون طرف هم آخرش بگه خاک بر سر این بانک ها که همش از آدم پول میگیرند . اشکال از سیستم بانک نیست . اشکال از سیستم ذهنی بعضی مشتری هاست که فکر میکنند بانک عاشق چشم و ابروی مشتری هاست و حاضره همینطوری الکی هزاران دلار بهشون اعتبار بده و پس هم نگیره .
مثلا بهتره قبض آب و برق خونه رو _ حتما بعد از یک بار اخطار _ پرداخت کنی تا برق خونتو قطع نکنند و تو این گرما بمونی بدون کولر به جای اینکه مدام گله کنی که خاک بر سرشون . اگه ایران بود این کار رو نمی کردند .
تو این چند سال که دبی زندگی میکنیم ، خیلی ها رو دیده ام که آمده اند ، رفته اند و یا موندگار شده اند . نمی دونم این موضوع عمومیت داره یا نه اما اینایی که من دیده ام و نتونستن موندگار بشن ، بیشتر مشکلاتشون مربوط به خودشون بوده . یعنی هر جای دیگه غیر از امارت هم برن همین مشکلات رو خواهند داشت .
مهاجرت خیلی داستان پیچیده ای داره . اول از همه باید بدونی دقیقا برای چی داری مهاجرت میکنی . خیلی ها مهاجرت میکنند که فقط یک فرقی با بقیه فامیلاشون داشته باشند و البته که بعد از یک مدت چون انگیزه خیلی قوی و منطقی ای نداشته اند ، تنهایی ، مشکلات و هزینه های بالای زندگی در کشور غریبه از پا درشون میاره و شروع میکنند بهانه جویی و حسرت یک چیزایی رو میخورند که آدم شاخ در میاره . کسی رو می شناختم که یکی از دلایلش برای برگشتن به ایران این بود که فامیلاشون همش آخر هفته ها میرن شمال ، کباب می خورند و سیگار میکشند و تو عروسی ها و مهمونی ها لباس های گرون می پوشند . ازین نمونه ها خیلی زیاده . بهانه ها و دلایل بی ربط . اما از همه این چیزهای بی ربط گذشته من فکر میکنم آدم باید جایی زندگی کنه که احساس رضایت داشته باشه . حالا هر جا میخواد باشه . البته این داستان رضایت هم خودش باز بر میگرده به شخص . بعضی ها این توانایی رو دارند که همیشه و در هر شرایطی از زندگیشون لذت ببرند و رضایت رو ایجاد کنند و بعضی ها هم خیلی استعداد دارند در خراب کردن شرایط و موقعیت های خوب زندگی و اصولا وسط بهشت هم که باشند ناراضیند . من شخصا دیگه حوصله و انرژی سر و کله زدن با آدمای ناراضی و ناشکر رو ندارم . دوست دارم با کسی معاشرت کنم که با هم تبادل انرژی داشته باشیم نه اینکه فقط من انرژی بذارم .
بماند که کم کم دارم به این نتیجه میرسم زندگی در دبی با مهاجرت واقعی خیلی فاصله داره !!!!
5 Comments:
Anonymous Anonymous said...
man mikhstam daghighan be jomleye akharet eshareh konam: mohajerate vagheii ba zendeghi tu dubai kheili fargh dare....
man ehsas mikonam baraye mohajerat hatman bayad hadaf va amadeghi dashteh bashi vagharna az unja runde va az inja munde mishi....

Anonymous Anonymous said...
بیا با من معاشرت کن.
قول میدم دختر خوبی باشم و زیادی غر غر نزنم. :دی یا اقلا وقتی داریم با هم معاشرت میکنیم غرغر نزنم.
:-))
اما خدایی منم عین این جملاتی که نوشتی رو از یه بنده خدا شنیده ام که میگفت اینجا خیلی جای بدیه.
و دلش میخواد برگرده ایرون که ته هفته ها مشروب یواشکی بخورن و لباس گرون بپوشن و پز بدن و مهمونی برن و شمال برن و غیبت کنن و زیاد زیاد تلفنی حرف بزنن!!
:-))
وای از تصوراینکه اینها برای کسی معیار و ایده آل باشه دل درد میگیرم!!!

Anonymous Anonymous said...
راستی برای جمله ی آخرت یه صحنه ی باحال از مکالمه من با یکی از فامیل هامون،وقتی برای اولین بار میفهمید که من امارات زندگی میکنم:
خانم فامیل:نازنین خانم شما دبی زندگی میکنید؟
من:تقریبا،همون حوالی هایم.
خانمه فامیل:کاش میرفتید خارج!
من: فکم افتاده پایین
خانم فامیل:آخه میدونید،از بس الان ایرونی ها اقامت دبی رو دارن و هی میرن و می آن دیگه دبی خارج نیست.
من:بله.خب شما خیلی درست میفرمایید.
:-))

Anonymous Anonymous said...
من تو کامنت دونی اینجا یه پا وبلاگنویسی میکنم!!!
حالا که اینهمه از خودم احساسات نشون میدم بیا با من معاشرت کن.
:دی

نيكات عزيز!
منظورت همين پست هست؟؟