2007/07/03
روابط اجباری
جدیدا اینجوری شده ام که از شنیدن خبر مرگ بعضی ها فقط برای لحظاتی غمگین میشم و تمام . ممکنه اصلا یک قطره اشک هم نریزم . بعضی از آدمها هستند که در زندگی من هیچ نقشی ندارند . یعنی زنده یا مرده بودنشون برای من کوچکترین فرقی نمیکنه . اون چند قطره اشکی هم که اگر بریزم احتمالا بیشتر برای خاطرات دوره . این مرگ اخیر هم ازین دسته بود . فقط بهانه ای بود برای رفتن به مشهد و یادآوری یک سری خاطرات دور و شیرین .

من فکر میکنم که رابطه خانوادگی و خونی خیلی نباید در یک رابطه تاثیر داشته باشه . خیلی از خواهر و برادر ها رو میشناسم که در دوران زندگیشون به خون هم تشنه اند و دلشون نمی خواد یک آب خوش از گلوی خواهر یا برادرشون پایین بره . خب این رابطه چه ارزشی داره . فقط چون از یک مادر زاییده شده اند باید تا آخر عمر همدیگه رو تحمل کنند ؟ خیلی بده که . بعد به نظر شما خنده دار نیست که همون خواهر یا برادر در مرگ اون خواهر یا برادرش زار بزنه و گریه کنه ؟
خیلی از فامیلها و آشنایان قدیمی هستند که برای من سالهاست مرده اند .
از کامنت های همتون ممنونم .
............

6 Comments:
Anonymous Anonymous said...
باسلام
رابطه خونی رابطه مهمی است

Anonymous Anonymous said...
یک کشف مهم : وقتی موس را روی لیکنکهای موجود در سایت شما نگه می داریم تاریخ اخرین اپدیت را نشان می دهد

Anonymous Anonymous said...
شاید مهم ترین دلیلی که خیلی خیلی خیلی برات احترام قائلم و دوستت دارم اینه که خیلی شجاعی.
تو در بیان اون چیزهایی که سالهاست در ذهن و قلب من هستند اونقدر شجاعی که من نمیتونم دوستت نداشته باشم!
من هم دارم اقوام و فامیلهایی که "برای من"مرده به حساب میان.البته زنده اند.منتهی اگر واقعا هم بمیرند هیچ تاثیری برام نداره.
هیچ حسی بهم نمیده.
من هم معتقدم که رابطه ی خونی اونقدر ها هم که ما فکر میکنیم مهم نیست.

Blogger Arezou said...
آره نیکی جان ، بعضی روابط خونی و قومی ،از سر اجباره ، به قول تو ، بودن و نبودنش هیچ فرقی نمی کنه ،شاید ایجاد روابط جدید ، خیلی مثبت تر از یه رابطه فسیل شده و بی فایده ست ولی به نظر من مرگ این آدما ، همیشه سخته

Anonymous Anonymous said...
khob kheili tabiiye adam kasio ro ke be omresh aslan nadide ya naghshi tu zendeghish nadashte az marghesham ziad narahat nashe hala mikhad famile nazdik bahse ya famile dur...

Blogger مخلوج said...
سلام. مدتهاست بلاگ شما را می‌خوانم ولی اولین باری است که پیام می‌گذارم. شاید به دلیل ابراز بی‌علاقگی و خشم و اعتراضی که همیشه به ایران داشته‌اید و من دلیلی بر این کار نمی‌دیدم چون به هر حال عده‌ای مجبورند در چنین شرایطی زندگی کنند و اینگونه بیشتر احساس فشار می‌کنند.
گاهی از نیمه پُر (نیمه که چه عرض کنم) گفتن هم بد نیست.
ولی این نوشته‌تان بدجوری به عقایدم نزدیک بود (البته من گاهی خشن‌تر هم شده و رابطه پدر و مادری را هم ضمیمه می‌کنم!!) گفتم سلامی عرض کرده باشم.
شاد باشید.