2007/07/29
هدیه باارزش
بیست و پنج شماره از مجله " اطلاعات بانوان " از دوازدهم فروردین ماه سال هزار و سیصد و سی و پنج تا بیست و پنجم شهریور ماه هزار و سیصد و سی و شش به صورت صحافی شده با جلد چرمی یک هدیه بوده از طرف پدربزرگ پژمان به مامان پژمان که سه سال پیش به من هدیه داده شد . خیلی مجموعه جالبیه . خیلی خیلی جالبه . تبلیغات ، مقاله ها ، داستانها و خلاصه هر چیزی که در این مجلات چاپ شده اند بسیار سرگرم کننده هستند . آیین نگارش مطالب هم جذاب هستند . همه چیز خیلی با الان متفاوته . تصمیم دارم قسمتهایی ازین مجلات رو تو این وبلاگ پابلیش کنم تا شما هم در لذت مقایسه زمان حال و گذشته شریک باشین .

.............................................

این مطلب مربوط به صفحه پنجم از شماره اول مجله " اطلاعات بانوان " است که دوازدهم فروردین سی و پنج چاپ شده بوده . خانوم های عزیز قدر ماشین های لباس شویی تون رو بدونین . احتمالا تا مدتها هر وقت بخوایین لباسشویی رو روشن کنین یاد این مطلب خواهید افتاد .
..............................................................

7 Comments:
Anonymous Anonymous said...
خیلی جالب بود این ماشین لباس شویی حلبی ! مرسی که گذاشتیش اینجا :)

Anonymous Anonymous said...
نیکی جون اونوقت هی بگو وبلاگم بی محتواست


دختر خیلی مطالب باحال میذاری

Anonymous Anonymous said...
خوشم میاد که قدر هر چیزی رو میدونی.....و این خیلی خوبه....باز از این هدیه ها دارم و خوشحالم که میتونم به تو بدمشون....بوس

Anonymous Anonymous said...
این ابتکارت که حرف نداره؛ ماشین لباسشویی حلبی که سر جای خودش؛ اما از اینا بگذریم قدر این مادر شوهر رو بدون که از این کامنتای رشک برانگیز و دل آب کن!! می ذاره برات. اجازه هست به این رابطه ی عروس و مادر شوهر غبطه بخورم؟ یادم نرفت بزنم به تخته، خیالت راحت!!!؟

Anonymous Anonymous said...
niki joonam avalan ke begam asheghe saligheat hastam too dekorasion( marboot be posteh ghablet)
degeh inke manam ye majeleye kaka tofighe kheiliiii ghadimi daram ke har bar ke bekhoonamesh koli hal mikonam. mibini torokhoda zendegi cheghadr pishraft kardeh too hamin chand sale akhir. gahi be shoharam migam vaghean ta ma pir eshim donya chejoori mishe???!!!

Anonymous Anonymous said...
خیلی جالب بود ... ممنون

ما هم تو فامیل چندتا از این قدیمیها را داریم که کلکسیونر دوره های صحافی شده این جور مجلات هستند،بچه که بودم به عشق پستوی این مجلاتشون میرفتم خونه شون،والا بچه هم سن من نداشتند،فوراً اجازه میگرفتم و می رفتم سراغ مجلات و زمان خداحافظی صدایم می کردند!