2007/08/19
C-130
راننده ای که منو از" فرودگاهی در بیابان " ! میاورد به تهران ، از مسیری اومد که از جلوی شهرک " توحید ": رد شدیم . همون شهرکی که کمتر از دو سال پیش یک هواپیما با کلی آدم رفت خورد به یکی از ساختموناش و .....
ساختمون رنگ و تعمیر شده بود و از بقیه ساختمونا تمیز تر و نوتر به نظر می آمد . یک عده آدم هم لابد دارن توش زندگی میکنند عین سابق .
یک جوری شدم . یاد اون همه جنازه سوخته و تکه تکه افتادم که تو همون خیابونی که ازش رد میشدیم روی زمین بودند . یاد تصاویری می افتادم که روزها از تلویزیون های مختلف پخش میشدند .
چه زود همه چیز فراموش میشه .
4 Comments:
می بینم که صابون فرودگاه امام به تن شما هم خورد...

Anonymous Anonymous said...
ولی کسی که یکی از اعضای خانواده ش رو تو اون حادثه از دست داده باشه هیچ وقت اون حادثه رو فراموش نمی کنه

Anonymous Anonymous said...
agar gharar bashe ke dard ha faramiish nashan ke digeh hameh az ghamo ghoseh divooneh mishan. khoobie zendegi hamine.

Anonymous Anonymous said...
نیکی جون ایمیلم رو گرفتی؟