2008/01/22
از آن ما

جایی خواندم وقتی چیزی میشنوی یا میبینی که مطمئنی واقعیت ندارد و دروغ است آن قسمت از مغز که حالت تهوع را در انسان بوجود می آورد تحریک میشود . دقیقا همان حالتی که در سریال طنز پاورچین ( یا نمی دانم نقطه چین !! ) عادت معمول اهالی خانه بود . پاچه خاری یکدیگر را میکردند و عق میزدند . یادتان می آید ؟ تلویزیون ( ایران ) را که روشن میکنم خصوصا در این روزهای خاص بارها این حالت برایم پیش می آید . نگویید که خب روشن نکن که جواب میدهم برایتان پیش نیامده گاهی اوقات عمدا کاری کنید که دوست ندارید ؟ مثل یک جور خودآزاری ست یا شاید برای اینکه هر چه بیشتر و بیشتر قدر شرایط فعلی را بدانم و نگذارم رفاهی که در آن به سر میبرم برایم عادی شود . خبرهای سراسر دروغ و جهت دار با آن گوینده ها که انگارنافشان را با دروغ گفتن بریده اند . چه خوب صدایشان را می لرزانند و چشمهایشان را خمار میکنند انگار که ساعت هاست گریسته اند . از زمانی که به یاد دارم جیره هر شب مردم ایران چند جنازه آش و لاش فلسطینیانی ست که سنگ پرانی کرده اند . این صحنه ها را ببینیم و خوشحال باشیم که در کشورمان اگر کسی سنگ پرتاب کند نمیمیرد فقط باید جریمه شیشه شکسته رابدهد اما اگر فکر کند ممکن است بمیرد . مواظب باشیم چون هیچ قانون ثابتی برای مجازات وجود ندارد . ممکن است آدم بکشی و تبرئه شوی . ممکن است سال ها حق همه مردم را بخوری هیچ کس هم به روی خودش نیاورد اما هیچ بعید نیست به جرم پوشیدن چکمه ای رنگی خیلی اتفاقی همانطور که میبرندت تا توجیهت کنند اشتباه جبران ناپذیری مرتکب شده ای ، ناگهان دچار خودکشی ( از نوع امروزه اش ) شوی .

سریال های فرمایشی و فیلمهای تکه پاره فرنگی که بعد از گذشتن از فیلتر صدا وسیما میتوان با نامی دیگر و هدفی دیگر نمایشش داد . از دست و پا زدن آدمهای اهل هنر و فرهنگ برای بهبود بخشیدن اوضاع چنان غمگین میشوم که تعریفی برایش ندارم . سریالهای اخیر را میبینید . آدمهای خوبی دور هم جمع میشوند که یک کار خوب ارائه دهند که سلیقه عوام الناس را ارتقاء دهند ، نتیجه اش را میبینیم . یا در میان کار متوقف میشود یا در حین ساخت اینقدر دستورهای چپ و راست از بالا بالاها میرسد که ناچارا داستان به لجن کشیده میشود . این همه شتاب برای ساختن یک سریال تلویزیونی که باعث میشود یک صحنه سه دقیقه ای در سی دقیقه دو بار نابجا تکرار شود ، برای چیست ؟ مگر از الان نمی دانید محرم یا رمضان سال آینده چه موقع می آید ؟ این چیزها را که خوب میدانید الحمدلله .

سعی میکنم ، جدا سعیم را میکنم که درک کنم اما متاسفانه آدم حقیری هستم که نمی توانم خودم را جای همه کس بگذارم و به همه حق بدهم . برای خودم نظراتی دارم که در زندگیم با آن نظرات و عقاید زندگی میکنم و همین عقاید گاها سرسختانه و خودخواهانه ست که میشود " من " . اشکالی که ندارد ؟ میدانم مردم بیشتر از کسانی خوششان می آید که همیشه موافق باشد و هیچوقت انگشت روی قسمتهایی از طرف مقابل نگذارد که جواب قانع کننده ای برایش ندارد . آن قسمتهایی که خودشان هم می ترسند در موردش فکر کنند . دارم تمرین میکنم که با بعضی قسمتهای آدمها اصلا کاری نداشته باشم چون گندشان درمی آید و من برای تحمل بوی گندشان ضعیفم . سعی هم نمیکنم که خودم را بهشان نزدیک کنم یا آنها را به خودم . اصلا چه لزومی دارد . مگر ما چقدر زندگی میکنیم که بخواهیم تمام عمرمان را صرف توجیه و توضیح عقاید خودمان کنیم . من فقط میروم . همین . در نهایت هیچکس کاملا درست یا غلط نیست . مهم اینست که از زندگی لذت ببریم . به نظرم پسندیده ترین صفت انسانی اینست که آدم تکلیفش با خودش روشن باشد . اگر فقط تکلیفمان کاملا با خودمان روشن روشن باشد دنیا گلستان میشود . تصور کنید دنیایی را که همه آدمهایش میدانند از زندگی چه میخواهند و برای چه باید زندگی کنند . دنیایی که هیچ کس به خاطر نان شب تظاهر نکند . اصلا اگر این نان شب را از دنیا حذف کنیم چه میشود ؟ ازین به بعد همه به جای شبها ، ظهر ها نان بخورید .

بدجوری طلسممان کرده اند . چه کرده ایم که اینگونه طلسم شده ایم ؟ همه چیز داریم و هیچ نداریم . مانند بی خانمان گرسنه ای هستیم که هر شب باید در پشت در انبار بزرگ مواد غذایی یک سوپر مارکت بخوابیم .

از زندگی در کنار مردمی که با واژه اعتراض هم آشنایی ندارند هم خوشحالم و هم حرصم میگیرد . نه اینکه آدم نباشند و نظری برای خودشان نداشته باشند ، نه . به این جهت که موردی برای اعتراض پیدا نمی کنند . به این جهت که یاد نگرفته اند برای به دست آوردن حقوق طبیعیشان سنگ پرت کنند و اسلحه روی هم بکشند . کمی صبر میکنند چون میدانند کسانی هستند که همانقدر که به زندگی مجلل خودشان میرسند به فکر آنها هم هستند . در کاخ های زیبا ومجلل زندگی میکنند و برای مردم نیازمند ویلاهای آنچنانی میسازند . خوشحالم از اینکه در جایی زندگی میکنم که پروژه های پنج ساله شان را چهار ساله تمام میکنند و با افتخار اعلام میکنند نه اینکه بودجه آن یکسال را در جیبهای بچه هایشان بگذارند . خوشحالم از اینکه در جایی زندگی میکنم که هیچ روزی در سال را عزاداری نمیکنند . هیچ مناسبت غم انگیزی را یادآوری نمیکنند . برای مرده هایشان کیلومترها پارچه سیاه حرام نمیکنند ودر پر کردن روزنامه ها و رسانه های تصویری از آگهی های تسلیت از هم پیشی نمیگیرند . به جای سیاهی هر دو هفته در شهری که به جای خاک ، شن و ماسه دارد گلهای رنگین میکارند . در شهری که بیشتر سال تابستان است اسکی میکنند . از همه اینها خوشحالم اما همیشه در کنار این خوشحالی ها یک چیزی مرا غمگین میکند آنهم مقایسه تمام این خوبی ها با بدی های گربه سیاه خودمان است که می توانست مثل یک شیر باشد اما اقبالش بلند نبود و انتخاب شد برای اینکه به تدریج از گربه بودن هم انصراف دهد .

هرگز ازین فکرهای دوگانه رهایی نخواهم یافت .می دانم . هر چقدر هم دستور کیک پنیر و شیرینی برایتان بنویسم اما کاممان همیشه تلخ خواهد ماند . می دانم .

19 Comments:
Blogger سیزیف said...
کیفی داره واسه این نوشته اولین کامنت بذاری ها ! :) ......... اول از همه که نیکی جان من باید بگم احسنت ... :) گر چه خب قصه ای که ساز کرده ای سر دراز دارد قربانت گردم! .... اگر از یکی دو نسل قبل سراغ بگیری قبل از چنبره زدن این جماعت کرباس پوش مرده خوار مرده پرست هم ، ملت ما برای همان یک لقمه نان کوفتی شبی که گفتی برای شاهان و شاهزادگان پاچه خواری می فرموده اند .... اصلا مرده دوستی و مرده پرستی برای ملتی که به زعمش دو چیز به و جود نیامده: یکی زنده ی خوب و یکی مرده ی بد! ... از راکان زندگی ست .... این قصه ی : چرا خب مرده دوستی و مرگ دوستی ؟ و نه زنده دوستی و زندگی دوستی هم خود سر دراز دیگری دارد ........ آن قدر دراز که آخر سر کلافه می شوی و می گویی بابا باز هم گلی به گوشه جمال این جماعت عرب بیابان گرد دیروز و لیموزین سواران کمبریج و هاروارد رفته ی امروز ..... بگذریم

قربانت - سیزیف

Blogger سیزیف said...
هی می خوام پر حرفی نکنم .. هی پر حرفیم میشه! :) ...... یه کتابی داره اریش فروم به عنوان "آناتومی پرخاشجویی در انسان" .. سه جلدی و مفصله .. اگه حوصله شو داری بخون (مثلا همین جور که منتظری کیکت تو فر بپزه! :) ) ... یه تحلیلی داره از مرده دوستی و قساوت قلب آدم های مرده دوست ... که اگر چه ممکنه برای کسی که مرده ( مثلا یه رهبر یا یه قهرمان) زار بزنن اما به شدت ممکنه در از بین بردن زندگی دیگران هیچ رقت قلبی نداشته باشن ... یه چیزایی هم راجع به این داره که .. غریزه ی "مرگ دوستی" و غریزه ی "زندگی دوستی" هر دو در درون انسان وجود داره و آدمهایی که از نظر روانی طبیعی و سالم هستن، (تطبیقش بده با اینکه مثلا در جامعه ما چن درصد از نظر روانی طبیعی و سالم هستن!) میزان مرگ دوستی در اون ها در پایین ترین اندازه است . یه معاینه ی روانشناسی هم از روی عادات و خاطرات بجا مونده از رهبران سیاسی مرگ دوست قرن بیستم مثلا هیتلر و استالین داره ، که خیلی قابل تطابق دادن با وضعیت ایران امروز ماست ......... خلاصه خودت برو بخون دیگه. مطمئنم همین جور که می خونی حسابی حرص می خوری و حالشو می بری
:))

Anonymous Anonymous said...
و ......... دیگر آن که کامت شیرین باد ..و زبانت شیرین پراکن ، هماره ی ایام .... که زبان را خدای عز و جل از آن رو شیرینیش بر نوک مقرر فرموده و تلخیش در دِبَر که تو اول به شیرینی کام گردانی
:))

Anonymous Anonymous said...
rastesh khundam amma nemidunestam chi begam faghat mibinam mishe nazar dad oghdehaye modatee ke mikhastam nazar bedam nemsihdo takhlie mikonam

Anonymous Anonymous said...
ba un khotute akhare neveshtat delam larzid!! amighan bahat hamdardam....
tarikh hame adyan ro bekhuni ye doreye gozar dare ke adamha be un chizhaye dikte shode maktub eteraz mikonam va shoru mikonan be fekr karadan. man kheili naomidam ke ma betunim az in doreye gozar obur konim be khosus ke taze tu bazi keshvaraye dighe mesle lobnan va aragh va hend va pakestano afghanestan shieha ejaze ebraze vojud peida kardan....

Anonymous Anonymous said...
niki joon mardome iran az nazare man mardome bish az had mazhabi hastan.yani in faghat dolat nist ke parcheye siahesh hameye shahro var dashte mardom doos daran in sharayet ro.boro webloghaye iran ro bekhun bebin chand nafar goftan asheghe moharam hastan ya bachashoon ro kenare goosfande sar boride vaisoondan va axe yadegaro gereftan.aameye mardome iran oon serial hayi ke migi ro ba eshgh negah mikonan.hatta hala ke emkanate mahvare too har khuneyi barkhordaran.
az oon mogheyese ham ke gofti nagoo ke delam khuneh.roozi nist ke emkanati ke daram ro ba iran moghayese nakonam.amniyate ejtemaei refah hameye ina har rooz be zehnam miad.emkanati ke bacheye man kasi ke faghat 2 sale az mohajeratesh migzare ba ye bacheye irani dare ghabele moghayese nist.in chand hafteyi ke miram college ostadamoon ro ba ostadaye daneshgahe iran moghayese mikonam.emkanate amoozeshish ro ba emkanate amoozeshi oonja.(inja pool shahriye midi iran ham daneshgah azad kam pool nemigire)kholase ke manam mesle bella be ayandeye iran khosh bin nistam vali bar axesh be ayandeye khodamo zendegim dar inja ta bi nahayat khosh binam.bebin bazam inja moghayese kardam.in kare har roozo har saate mane.

Blogger Unknown said...
niki joon in yek teste

Blogger Unknown said...
man chand vaghte mikham barat comment bezaram nemishe.avalan mannon az cake panir.dorost kardam ally shod.badesham akh gofty akh gofty manam mikham yek post benevisam dar in rabete haalla key vaght konam khoda midoone amma hatman behet link midam

Blogger Unknown said...
oon ghabli ha man boodam ( chera cooment haye man injoory muyan??)

Anonymous Anonymous said...
man ba goldooneh khili movafegham. dar inke mazhabi boodane mardom ma ye chize gheire ghabele enkare. naghshi ke dolat dare dorost, ama in khode mardom hastan ke in sharaete khafaghane amikhte ba mazhab ro behesh daman mizanan. khodet midooni mardom faghat X va Y ke weblog minevisan nistan niki joon.az 2/5 sale pishe ke oon shoke nataeje entekhabat behem vared shod hata 1% shak nadram in khode khode mardom hastand ke in vaziat ro mikhan. har cheghad ham ke nale bezanan sakht migzare...va gar na yek ghadam har chand koochik baraye behboode vaziateshoon bar midashtand.

Anonymous Anonymous said...
گاهی وقتها آرزو میکنم که کاش میتونستم یه جورایی خودم رو قاطی این اماراتی ها کنم و در افتخاراتی که هر روز در دنیا دارند کسب میکنند شریک باشم.اما افسوس که نمیشه!

Anonymous Anonymous said...
همیشه؟

Anonymous Anonymous said...
یه خبر جالب هم من اضافه کتم اینکه "خوشبختانه" علت مرگ 150 دولفین در طول یکماه در خلیج فارس, ناشی از خطای صیادان و علل طبیعی شناخته و "اعلام" شد! نه اینکه خدای نکرده در اثر انفجارات مانورهای هفته "دفاع مقدس" باشه! ... این رو که شنیدم خیالم راحت شد... تازه فهمیدم جایی که در عرض یکماه 150 تا دلفین در اثر عوامل طبیعی آش و لاش شده باشند, خب میشه که خیلی آدمها در اثر عوامل طبیعی "خود کشته" بشن یا حقشون به راحتی "خود خورده" بشه و کلا "خود خفه" بشن! ... پس دیگه ناراحت چی هستی عزیزم؟!

Anonymous Anonymous said...
az dideh man ,
dasthayeh gorbeh siah ma zeadie aloode ast , iraq ra be khako khon mikeshad ta sabet konad hala hala bayad taban 8 sal jang ra pas dahad va vaghti kami az dar giriha kam mikonad , raies jomhor iraq az arvand rood migoyad va hoghoghie ke az dast dadeh and ! entekhabate lobnan ra anchenan baziche dast khod ghrar midahad ke begoyand khavar miyaneh anvaght ke ma bekhahiem aram migirad, va dubai shahri ke dar haftehayeh avale jange iraq vaziate an ra fekr mikonam az nazdik dideh bashi , ... in khavar miyane ast ke baziche dasst mast gar che manafeateh an khamooshi bargh shahr tehran va nadashtan gaz 40 % az ostanhayeh marzi shodeh , va az dast dadan dostanam , khanevadeam , va tamame kasani ke dost dashte am va hala rafte-and ke zendegi arami ra tajrobeh konand , dar iran mitavani sobh ke az khab pas mishavi yek chiz begoie inja iran ast ba tamameh chiz hayeh khobo bad va zendegi ra shoro koni , ya mitavani faghat begoie inja iran ast ba tamami badihayash va ey kash ha ! ama dar kharej az iran digar farghi nemikonad , mesaleh mivaie mimand ke sader shode ast , am delgire derakhti ast ke az an rosh peyda kardaeh va haman derakht ra alan dargireh afat mibinad !
Derakht khob ya bad rishe darad , masireh zendegi khodash ra tey mikonad , mive bichareh ham charaie nadarad miravad ta naposad miravad ta dar jaie dorost gharar girad , ! inja yek keshvar 80 milion ie ast ba tamameh goyesh ha zabanha va farhangayeh mokhtalefash , inja safeyeh puzzel nist ke betavan an ra az royeh naghshe be rahati chid va dar akhar yek shir dasht ,

Blogger Unknown said...
نمی دونم چی بگم واقعا. فقط باید بگم خیلی خوب و قشنگ نوشته بودی.

نمی بینید آدمی مثل من چه طور چسبیده به خبرها و اتفاقات سایر نقاط دنیا؟اینجوری کمتر عق میزتم!

Anonymous Anonymous said...
با خودت صد بار زمزمه کن: خاموش کن اون لعنتی رو .

دست رو دلم نذار. خیلی خوشحالم تلویزیون نداریم.

مریم گلی

Anonymous Anonymous said...
راستش من چند وقتیه که دیگه زیاد تلویزیون نمیبینم چون همش حرصم میده. خارجی ها که دیگه نگو همش تیکه پاره و نصفه نیمه که ندیدنش صد برابر بهتر از دیدنشه, آدم فکر میکنه به شعورش توهین میشه!
یه سریال خوبی هم که میان بسازن هزار تا اعتراض و حرف و حدیث پیش میاد. ما که عطاشو به لقاش بخشیدیم!

Anonymous Anonymous said...
این پست رو که خوندم توی گلوم بغضه توی چشم هام اشک . می دونم این چرا ی طولانی رو تمام زندگی با خود خواهیم برد به همه جا
http://www.aavazeaseman.persianblog.ir/