2008/01/31
ترسیدم .
من ترسیدم .
اینقدر که تمام بدنم رو عرق سرد پوشاند .
در گوشه یکی از عکسهایی که بزرگ چاپشان کرده ام و الان سه ماه ست بر دیوارخانه مان هستند صورت مردی را دیدم .
در سیاهی مطلق صورت مردی که دارد سیگار میکشد به شدت برایم واضح شد .
اگر این عکس به این بزرگی چاپ نمیشد هرگز صورت مرد در عکس را کشف نمیکردم .
چطور در این مدت ندیده بودمش ؟



1 Comments:
Anonymous Anonymous said...
والا من هم از این چیزی که نوشتی کلی ترسیدم!
همین جوری کم از تاریکی میترسیدم کارم در اومد!!
:((