به خودت می آیی و میبینی تا چندی پیش شبها می خوابیده ای و روزها بیدار بودی ، حالا روزها میخوابی و شبها بیداری .
تا چندی پیش موقع صحبت کردن انگشتانت را در هم قلاب میکرده ای ، حالا یکی را زیر چانه ات میگذاری و با آن دیگری روی میز نقاشی میکشی .
تا چندی پیش وقتی دست به سینه مینشستی ، دست چپت را روی دست راستت قرار میدادی ، حالا دست راستت را روی دست چپت میگذاری .
تا چندی پیش سیب سرخ شیرین دوست داشتی و حالا سیب سبز ترش .
تا چندی پیش چیزهایی بودند که تلاش کردی و به دستشان آوردی ، حالا احساس میکنی چیزی برای از دست دادن نداری .
تا چندی پیش ......، حالا ...... .
تا چندی پیش ............ ، حالا ............. .
تو در پانزده سالگی ، تو در بیست سالگی ، تو در بیست و دو سالگی ، تو در سال هفتاد و سه ، تو در بیست و هشت سالگی ، من در سی سالگی ، تو چند سالی بعد از آن .