2008/04/06
یادت هست دیشب در آن حالت مستی بدون دلیل که گاهگاهی دچارش میشوم چه چیزها گفتم ؟
از که گفتم ؟
چطور گفتم ؟
هر چه گفتم راست بود . همان موقع هم گفتم که مستی و راستی . چقدر شعرهای عاشقانه خواندم که الان جز یکی هیچکدامشان یادم نیست . از بی انتها بودنت به وحشت می افتم گاهی . مگر تو آدم نیستی ؟ یکی مثل تو اینقدر بزرگ و یکی دیگر ... . چه بگویم ؟ آن قضیه " نژادهای روحی " را باید جدی گرفت . نژاد روحی از خود نژاد مهم تر است . مسئله اینست که نژاد روحی چون دیده نمیشود ، میشود پنهانش کرد یا فقط بخشی اش را آشکار کرد اما تغییرش نمی شود داد . فراموش نکن . تغییر نمی کند فقط میتواند پنهان شود و آنچنان بی موقع بزند بیرون که دود شوی .
قرار شد من "خودخواه" باشم و تو "دیگرخواه" . همین که قبول کردی اینطور باشی بهترین نشانه " دیگرخواهی " ت است و همین که من از تو این را خواستم بهترین دلیل " خودخواهی " ام . در عوض منم تو را در تجربه هایم شریک میکنم . شاید یک روزی جایمان عوض شد . آنوقت تو مثل من کم تجربه نخواهی بود .