یادم می آید روزی گفتی چرا نامه نمی نویسی ؟
گفتم برای که ؟
گفتی برای همان کسی که تمام روی سخنت با اوست . برایش نامه بنویس .
با خودم گفتم تو دیگر چه دیوانه ای هستی . می دانی که روی سخنم با توست . برای تو نامه بنویسم ؟ اما نگفتم . شاید به امروز فکر میکردی که فکرش را در من کاشتی . نامه نوشتن همیشه مرا به گریه می اندازد ، همیشه . مثل همین الان . نامه خواندن هم همینطور . اصلا نامه چیز غم انگیزی ست چون نشانه قطعی فاصله ست . نامه نوشتن برایم به معنای تایید فاصله ست . برای همین برایت نامه نمی نویسم . ترجیح می دهم برایت داستان بسازم . داستان ساختن یعنی امیدوارم که یک روزی ، یک وقتی ، یک جایی ، یک جوری ببینمت و برایت تعریفشان کنم . نامه ای که نمی دانم حتی به دستت میرسد که بخوانیش یا نه ، چه دردی از دل من دوا می کند ؟ تازه برای داستان هایم منتظر جواب نیستم اما نامه بدون جواب .. .
حس تنهايي آدم رو مضاعف مي كنه
"نامه تایید قطعی فاصله است"
محشر بود.