ماه یک دور کامل زد .
امشب دوباره همان رویش به من بود که آن شب که به خانه بر می گشتی ماشین را کناری زده بودی و روی ماهش را نگاه کرده بودی و تا رسیدی خانه گفتی ماه را دیدی و من گفتم ساعتی ست که دارم نگاهش می کنم و منتظر بودم که بیایی تا ازت بپرسم که ماه را دیدی ؟
امشب چه ؟
ماه را دیدی ؟
من ساعتی نگاهش کردم و منتظر بودم که بیایی و ازت بپرسم که ماه را دیدی ؟
دیدی اش ؟
..
بگفتا گرنیابی سوی او راه - بگفت از دور شاید دید در ماه ..
جای شما هم کنسرت شمس خالی بود ...
.......
و دلش مثل من گرفته بود
جوجه