2008/12/16
رد شدم از سقف پارچه ای و مثل رویای شب پیشم نفس عمیقی کشیدم . مثل همان آخرین نفس پر از لذت .
باز تو بودی که پرم دادی . دستم را گرفتی و کشیدی بالا که آن پایین ، میان آنها دق نکنم .
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
شعری بخوان که با آن رطل گران توان زد
..