2009/03/20
به بهانه نوروزی که بیش از هر سال دیگری برایم بی رنگ و بوست و به خاطر سال سخت و شیرینی که گذراندم .
به یاد پوستی که انداختم و برای پوست نرم و نازک جدیدم .
برای آن چند نفری که سال گذشته ام را ساختند و برای آن چند نفری که سال گذشته آمدند که بمانند حالا حالا برایم .
برای بهاری که میرسد از راه
چند ساعت دیگر به ساز و سرود !
و برای خودم که پُر است از او .
پس
برای او .
..
روزها گر رفت ، گُو رو ، باک نیست
تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست