2009/07/22
اگر رَوَم ز پی اش فتنه ها برانگیزد
ور از طلب بنشینم به کینه برخیزد
وگر به رهگذری یک دم از هواداری چو گَرد در پی اش افتم
چو باد بگریزد
فراز و شیبِ بیابان عشق دامِ بلاست
کجاست شیر دلی کز بلا نپرهیزد
تو عمر خواه و صبوری که چرخ شعبده باز
هزار بازی ازین طرفه تر برانگیزد
بر آستانه تسلیم سر بنه حافظ
که گر ستیزه کنی روزگار بستیزد
..
.
.
( ستیزه هم نکنی روزگار بستیزد ! )
و خب این خیلی هم خوب نیست !
..