2009/08/18
پنجره ها پدیده های غریبی اند .
واسطه ای هستند بین دنیای درون و بیرون .
گوشی تلفن را میگذارم و بدون فکر می روم کنار پنجره .
تاب اتاق را ندارم .
تاب درون را ندارم .
باید وصل بشوم به بیرون ، جایی بزرگتر .
اینطوری می شود که ساعتی بدون حرکت کنار پنجره می ایستم و به بیرون نگاه می کنم بدون اینکه حتی یک تصویر واقعی از بیرون دیده باشم .
با خودم می گویم کاش صبورتر بود .
کاش کمی صبورتر بود .
کاش فرصت می داد .
کاش فقط به اندازه یک جمله بیشتر فرصت می داد تا برایش می گفتم که .. .
..