2010/05/01
دخترک حدودا چهار ساله ست .
با دستش محکم گوشه مانتوی مادر را گرفته .
از وسط خیابان ضد ( فکر می کنم حالا نام خیابان بلوار امام رضا باشد ! ) رد می شوند .
سرش رو به آسمان است .
هواپیمایی را نگاه می کند که با فاصله نه چندان زیادی از بالای سرشان می گذرد .
به فرودگاه نسبتا نزدیک هستند .
تا به حال سوار هواپیما نشده اما درباره اش می داند و می داند که خیلی دلش می خواهد هواپیما سوار شود .
سفر دوست دارد کوچولوی لعنتی .
هنوز هم همینطور است .
به هواپیماها نگاه می کند و دلش همیشه همیشه همیشه همیشه سفر می خواهد .
هواپیماها خیالش را پرواز می دهند هر روز .
به همه جا !
..

1 Comments:
Anonymous yek daste gole banafshe said...
dohtarak 4sale an moghe,mesle mane 32 sale alan ast....asheghe safar.