2012/11/18
بچه که بودم بچه های زیادی رو می شناختم که مادرانشان (و در بعضی موارد پدرانشان ) هر روز برایشان ساندویچ های رنگارنگ و خوشمزه درست می کردند که خب گاهی هم بخشی از این ساندویچ ها در یک معامله نسیب من می شد . همیشه فکر می کردم چطور این بچه ها حاضر می شوند این ساندویچ عالی رو با یک ساندویچ کثیف بوفه مدرسه عوض کنند که می کردند ! از طرف دیگر فکر می کردم چطور یک مادر ساعت شش و نیم صبح می تواند یک خوراکی به این خوبی فراهم کند که می کرد!
تهیه کردن خوراک برای فرزند و آن همه انرژی فکری و عشق که خرج غذا می کنی بسیار لذتبخش است به شرط اینکه خورده شود و فکر می کنم اصلا حس خوشایندی نیست که ببینی بچه ات حاصل فکر و عشق تو را با یک بسته لواشک تاخت می زند .
..