داشتم فراموش می کردم .
یعنی من سالها بود که داشتم سعی می کردم یک چیزهایی و یک بخش هایی از خودم رو فراموش کنم که
حامد با مردنش دوباره همه را به یادم آورد .
حامد مُرد و من گیجم .
اینکه هر روز داریم یک همکلاسی و دوست قدیمی رو بدرقه اون دنیا می کنیم یعنی که ما دیگه واقعا بزرگ شدیم و خب،
این خیلی هم خوب نیست .
..