توجه كردن به اتفاقات و لحظات موازى و فشرده كردن و جا دادن آنها در يك قاب برايم خيلى جذاب است .
تو كه سرزمين ها دور از من گريه مى كنى ، من كه همان لحظه دارم ساز ميزنم، او كه دارد خواب ميبيند، ديگرانى كه دارند عزيزشان را به خاك ميسپارند و دوستى كه دارد درنقطه ديگرى از اين زمين درد زايمان ميكشد، همه بيايند در يك قاب كه هم صدا داشته باشد و هم تصوير و بعد يكى يكى قاب را ترك كنند و بروند در قاب هاى ديگرى با كسان ديگرى و در موقعيت ديگرى هم قاب شوند .
..