2013/11/10
یک نقطه ای در آدمها هست که دقیقا معلوم نیست کجاست . من که می گویم با جریان خون در حرکت است . بعد بعضی وقتها بر اساس قانون احتمالات یک کلمه رها شده که گوشه تیزی دارد یا یک اتفاق حتی نه چندان ناخوشایند می آید و برخورد می کند به آن نقطه در حال حرکت و در این لحظه فاجعه اتفاق می افتد . مثل بمب اتم عمل می کند . زن یا همان آدم ( چون آدمها همه زن هستند !) شبیه یک قارچ، بسیار آرام شروع به متلاشی شدن و متلاشی کردن می کند و اتفاقا در تمام این مدت دارد غصه این تصادف مسخره را می خورد و مدام از خودش می پرسد چرا اینطور شد؟ چقدر احتمال داشت این اتفاق بیافتد؟ و بسیاری چراهای دیگر که با ذات آدم یعنی همان زن عجین شده است.
..