مدتهاى زيادى بود كه فكر ميكردم درد آدم ها از دانستن چيزهاست. يك روز
تصميم گرفتم ديگر چيزى ندانم و با همان چيزهايى كه ميدانم زندگى را
بگذرانم.
امروز اما به نتيجه ديگرى رسيدم.
دردها گوناگونند.
بعضى دردها از ندانستن است.
حقيقت دارد كه چيزهايى هست كه نميدانى و ندانستن آن چيزها رنج به همراه
دارد ولى لزوما نه براى خود آدم بلكه، اينكه من چيزى را ندانم ممكن است
موجب درد كس ديگرى شود و اين خيلى دردناك تر است چون تو نميدانى چه چيز را
نميدانى كه موجب درد كس ديگرى كه نميدانى شده و اين خيلى رنج آور است.
صورت ديگر قضيه اينست كه كسى كه چيزى را نميداند و اين ندانستنش تو را
رنجور كرده نخواهد كه اصلا بداند و اصلا تمام سعى اش را بكند كه با اينكه
ميداند، نداند!
البته اين همان وضعيت اوليست كه خود من سالها در حال تجربه اش بودم و در نتيجه هيچ اعتراضى وارد نيست.
فقط خواستم بدانيد.
..