2017/05/24
صداى آن پرنده دُم آبى زيبا، صداى بوق عجيب و غريب آن اتوبوس مسافرتى، بوى نوستالژيك كولر آبى بعد از چهارده سال، صداى ياكريمى كه پشت پنجره مان آشيانه ساخته، صداى ديمين واتسون مجرى كانال ابوظبى كلاسيك كه هر روز صبح را با صداى او آغاز ميكرديم، بو و مزه آخرين كوكو سبزى كه با هم خورديم، چراغ سبز كله پزى صبا قبل از طلوع، صداى پنكه سقفى فرودگاه داخلى ، سه تار عبادى كه افشارى مينوازد و كلى چيزهاى ديگر چطور همزمان وارد ذهن ميشوند و يك لحظه آدم را به جنون ميرسانند؟
..